A review of university-industry interaction patterns and designs
Subject Areas :
1 - دانشگاه آزاد گرمسار
2 -
Keywords: Universities, Industry, National Development, Knowledge Transfer, Advanced Technology,
Abstract :
University and industry are two key institutions in any society and since the comprehensive development of communities and countries, largely due to Capabilities of the application of either of these two institutions in order to meet needs is, The policy makers, planners and executors of them has attracted And the concept of continuous improvement of university-industry relationship is considered. This paper aimed at explaining the relationship between universities and industry, the first world record in Iran And then this challenge as a society with higher education, has studied and the introduction of the mechanisms of interaction with universities and industry adoption of methods to transfer knowledge and technology, Emanating from university-industry interaction patterns with patterns of innovation and technology development, has been described. Used when reviewing proposals for university-industry interaction, Mutual benefits of establishing a relationship with these two institutions that together have given the data and outputs, is described
1. آييننامه تاسيس پاركهاي علمي و فناوري. معاونت فناوري وزارت علوم، تحقيقات و فناوري. شوراي گسترش آموزش عالي، 1381.
2. انتظاری، یعقوب، تعامل علم و صنعت در چارچوب نظام ملی توسعه دانش، نشریه مجلس و پژوهش، نشر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، سال دهم، شماره چهل و یکم، ویژه نامه آموزش عالی، 1382.
3. خسرويان، غلامرضا، بررسي انتزاع متقابل از ارتباط سه جانبه صنعت، دولت و دانشگاه، سومين كنگره بينالمللي همكاري دولت، دانشگاه و صنعت براي توسعه ملي، دانشگاه تبريز، 1385.
4. رشمه، جواد، بدرقه، علي، مير اسماعيلي، مجيد، تعامل دانشگاه و صنعت: ضرورتي اجتنابناپذير، همایش آموزش عالی در هزاره سوم، باشگاه پژوهشگران جوان- دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، 1386.
5. شجاعی، محمد رضا، تعامل دانشگاه و صنعت و نقش آن در توسعه اقتصادی، نشریه مجلس و پژوهش، نشر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، سال دهم، شماره 41، ویژه نامه آموزش عالی، 1382.
6. شفیعی، مسعود، ارتباط صنعت و دانشگاه آیندهای تابناک، پیشینهای تاریک، مجله نامه فرهنگ، شماره 52، 1383.
7. صدقی بوكاني، ناصر، نقش دانشگاه و پژوهش در ارتقاء سطح صنعت در فرايند توسعه ملي، همایش آموزش عالی در هزاره سوم، باشگاه پژوهشگران جوان- دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، 1386.
8. هاشمی داران، حسن، قائد محمدی، محمد جواد، اهمیت ارتباط صنعت و دانشگاه برای توسعه آموزش عالی در هزاره سوم، همایش آموزش عالی در هزاره سوم، باشگاه پژوهشگران جوان- دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، 1386.
9. هریش، ورنر ، وبر، لوک ای، چالشهای فراروی آموزش عالی در هزاره سوم، مترجم: گروه مترجمین، تهران، دانشگاه امام حسین (ع). چاپ اول 1381.
10. Denison, E.F; Why Growth Rates Differs; Washingtin D.C: The Brookings Institution 2005.
11. Goktepe, D & Edquist, C. Understanding of University-Industry Relations: A Comparative Study of Organizational and Institutional Practices of Lund University, Sweden, Draft Work for PhD Proposal, 2004
12. Park,J.S, Opportunity Recognition and Product Innovation in Entrepreneurial high-tech Start-ups: a New Perspective and Supporting Case Study, Journal of Technovation,26 ,Pp 739-752,2005.
مروري بر الگوها و طرحهاي تعامل دانشگاه و صنعت
حمید شفیع زاده* هدی السادات محسنی**
* استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد گرمسار
** دانشجوی دکتری مدیریت آموزش عالی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
تاريخ دريافت: 20/01/89 تاريخ پذيرش: 15/2/89
چكيده: دانشگاه و صنعت دو نهاد کلیدی هر جامعهای محسوب میشوند و از آنجاییکه توسعه همه جانبه جوامع و کشورها تا حد زیادی ناشی از کاربست توانمندیهای هر کدام از این دو نهاد در جهت رفع نیازهای همدیگر میباشد، نظر سیاستگذاران، برنامهریزان و مجریان آنها را به خود جلب کرده است و مقوله ارتباط مستمر و بهینه دانشگاه و صنعت را مورد توجه قرار داده است. اين مقاله در راستاي تبيين رابطه دانشگاه و صنعت، نخست به پيشینه موضوع در دنيا و ايران پرداخته و سپس اين موضوع را به عنوان چالشي فراروي جامعه در ارتباط با آموزش عالي، مورد بررسي قرار داده است و در ادامه ضمن معرفي ساز و كارهاي تعامل دانشگاه و صنعت با اقتباس از روشهاي انتقال دانش و فناوري، الگوهاي تعامل دانشگاه و صنعت را نيز با نشأت از الگوهاي نوآوري و رشد فناوري، تشريح كرده است. آنگاه با مروري بر طرحهاي به كار گرفته شده جهت تعامل دانشگاه و صنعت، منافع متقابل اين دو نهاد از برقراري رابطه را با توجه به دادهها و ستاندههايي كه با همديگر دارند، توضيح داده است. کلید واژه: دانشگاه، صنعت، توسعه ملي، انتقال دانش، فناوری پیشرفته. |
مقدمه
جهان کنونی جهانی است پر از تغييرات محیطی و علمی شتابان. دگرگونيهای بسياری در ارکان اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، و ... آن صورت گرفته و «پیشرفتهای سريع علوم و تکنولوژی»1 انسان را با چالشهای محيطی فراوانی روبه رو ساخته است. يکی از مباحثی که میتواند انسان و سازمانها را در مواجهه به این تغییرات موفق نماید و او را در مسیر هماهنگی با این تغییرات قرار دهد، علم ارتباطات است. صاحبنظران، دولتها، و انجمنهای بینالمللی فناوری اطلاعات و ارتباطات، مسئله اقدام برای بهبود و گسترش ارتباطات درون سازمانی و برون سازمانی را برای حداکثر استفاده از منابع موجود و بدستآوردن بیشترین و بهترین نتایج از آنها، لازم و ضروری میدانند تا موسسات و سازمانها بتوانند در برابر تحولات و دگرگونیهای پرشتاب دنیایی که به سرعت در حال توسعه و رشد است، جوابگو باشند. «هربرت سايمون» اظهار میدارد: «سازمان نميتواند بدون ارتباط وجود داشته باشد.» و «چستر بارنارد» «تهيه يك سيستم ارتباطي را از جمله وظايف اساسي یک مدير میداند». علاوه بر این، اغلب متفکران، معتقدند که بسياري از مسائل و مشکلات حاکم بر سازمانها از بافت نادرست ارتباطي و عدم توجه به ظرايف ارتباطات درون سازمانی و برون سازماني بوده است و اگر مديران بر اين امور واقف باشند، چهبسا با اثربخشي بهتر و بيشتر، کارهاي مربوط به خود را انجام ميدهند و رسالت خود و سازمان تحت مدیریت خود را با کارائی هرچه بیشتر به تحقق میرسانند.
ضرورت توجه به «رابطه دانشگاه و صنعت»2 از نیاز به وجود دانشگاهها و موسساتی مایه میگیرد که میبایست در کشورهای در حال توسعه و برای مواجهه با شرایط به سرعت در حال تغییر محیط، کارکردهای خود را به احسن وجه به تحقق برسانند.
دانشگاه و صنعت دو نهاد کلیدی هر جامعهای محسوب میشوند و از آنجائیکه توسعه همه جانبه جوامع و کشورها تا حد زیادی ناشی از کاربست توانمندیهای هر کدام از این دو نهاد در جهت رفع نیازهای همدیگر میباشد، نظر سیاستگذاران، برنامهریزان و مجریان آنها را به خود جلب کرده است و مقوله ارتباط مستمر و بهینه دانشگاه و صنعت را مورد توجه قرار داده است.
همکاری دانشگاه و صنعت از مصادیق توافقهای قراردادی است که در خصوص فعالیتهای عملی و پژوهشی دانشگاه و شرکتهای تجاری صورت میگیرد. این همکاری معمولا با هدف دستیابی به توان علمی دانشگاه و تجربههای صنعت و استفاده از آنها صورت میگیرد. در این ارتباط دانشگاه و صنعت تلاش میکنند تا برخی از فعالیتهای علمی خود را بطور مشترک و هماهنگ انجام دهند. به هر حال، همکاریهای هر کدام از این دو نهاد فعالیتهایی را در بر میگیرد که هر یک از آنها به تنهایی قادر به انجام دادن آنها نیستند[7].
برای درک بهتر ارتباط دانشگاه و صنعت، پنج نقش مهم دانشگاهها در نظام توسعه دانش را که مرتبط با صنعت نیز میباشد، مورد اشاره قرار میدهیم[2]:
· دانشگاهها عهده دار فرآیند عمومی تولید دانش علمی هستند و بنابراین در بلند مدت مرزهای تکنولوژیک صنعت را تحت تاثیر قرار میدهند.
· آنها دانشی را تولید میکنند که بطور مستقیم قابل کاربرد در تولیدات صنعتی است.
· دانشگاهها نهادههای لازم را برای فرآیند نوآوری صنعتی در اقلامی از سرمایه انسانی و دانش موجود در صنعت را بهره برداری میکنند.
· آنها بنگاه مبتنی بر دانش را برای تجاریسازی دانش تکنولوژیک تولید شده در درون دانشگاه ایجاد میکنند و پرورش میدهند.
· آنها بنگاه دانش را برای سهولت مبادله دانش با بنگاههای اقتصادی نوین و مبتنی بر دانش موجود در صنعت به وجود میآورند.
1.پیشینه رابطه دانشگاه و صنعت
پیشینه رابطه دانشگاه و صنعت در اروپا به زمان انقلاب صنعتی در این قاره بر میگردد. اما مطرح شدن آن بعنوان یک چالش، موضوع جدیدی است که طی چند دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته است.
همزمان با انقلاب صنعتی در قرن هیجدهم میلادی، موضوع ارتباط و همکاری دانشگاه و صنعت برای اولین بار در کشور انگلستان مورد توجه قرار گرفت و دلیل آن نیز این بود که انقلاب صنعتی از این کشور آغاز گردید. پس از انقلاب صنعتی و با پیدایش دانشگاههای بزرگ و صنایع مادر، دانشگاهها موظف گردیدند که ضمن تربیت نیروی کار ماهر برای صنایع، زمینه را برای توسعه صنعت و جامعه مهیا نمایند و صنایع نیز موظف گردیدند فناوری مورد نیاز دانشگاهها را تولید و ارائه نمایند.
در انگلستان روند رو به رشد رابطه دانشگاه و صنعت در دهه 80 میلادی، سرعت فزونتری گرفت. در طول این دهه به سبب اعمال سیاستهای خصوصیسازی و کاهش حمایتهای دولت از دانشگاهها، بر ظرفیتسازی دانشگاهها برای حرکت بسوی خودگردانی و استقلال تاکید شد که این امر، دانشگاهها را به سمت یافتن منابع مالی جدید واداشت و ساز و کار رابطه دانشگاه با صنعت و بخش خصوصی را بیش از پیش مورد توجه قرار داد.
در امریکا تاثیر انقلاب صنعتی به تاسیس «پلی تکنیکها» و یا دانشکدههای فنی منجر شد و امروزه نیز با تاسیس انواع پارکهای فناوری و پارکهای علم و همچنین دانشگاههای شرکتی و پژوهشی، موضوع رابطه دانشگاه و صنعت مورد توجه فراوانی قرار گرفته است.
بر اساس شواهد تاریخی، در کشور ما علم نزدیک به عمل از پیشینه طولانی برخوردار است. قراین حاکی از آن است که در ادوار باستانی تنها به علومی توجه شده است که کارائی آنها برای جامعه محرز بوده است. با ظهور اسلام و احترام شایانی که اسلام به علم و عالم قائل بود، مراکز علمی در قالبهای گستردهتر و تخصصیتری در ایران رشد نمود و تحت عناوینی چون دارالشفاءها، بیت الادویهها، دارالعلمها، نظامیهها و ... از سهم برجستهای در تولید دانش برخوردار شدند. شکل نوین آموزش عالی در کشور ما در پاسخ به نیازهای رو به رشد جامعه، با تاسيس دارالفنون در سال 1228 هجری شمسي برابر با 1851میلادی، 20 سال پيش از دارالفنون شهر توكيو و 3 سال قبل از دارالفنون استانبول در زمينه پاسخگويي به نيازهاي نظامي، پزشكي و مهندسي در ايران موجوديت يافت و جالب آنكه در همان آغاز فعاليت با ايجاد كارخانجات شمعسازي، بلورسازي، كاغذسازي، نخريسي و ...، اداره امور آن كارخانجات بعنوان كارخانه وابسته به دارلفنون در اختيار دانشآموختگان مدرسه قرار داده شد[4].
انتظاري رابطه دانشگاه و صنعت در سبك جديد آن در ايران را به چهار دوره تقسيم ميكند و تاكيد مينمايد كه در ايران تعامل اين دو نهاد عمدتا توسط دولت صورت ميگيرد.
دوره اول از زمان تاسيس دانشگاه تهران در سال 1313 تا 1340: در اين دوره تعامل دانشگاه و صنعت مبتني بر آموزش بود و دولت در راستاي هماهنگسازي دانشگاهها با صنايع جديد وارداتي و ايجاد رشتههاي دانشگاهي كه مورد نياز صنايع تازه تاسيس بودند، تلاش ميكرد.
دوره دوم از سال 1340 تا سال 1360: در اين دوره نيز تعامل مبتني بر آموزش بود و همچنان براي هماهنگسازي دانشگاهها با صنايع تلاش ميشد. با اين تفاوت كه در اين دوره كارآموزاني از دانشگاه براي آشنايي با فناوريهاي وارداتي جديد و آشنايي با بعضي از مسائل مرتبط با رشته تحصيلي خود، به شركتهاي صنعتي دولتي فرستاده ميشدند.
دوره سوم از سال 1361 تا سال 1373: در اين دوره دولت تلاش ميكرد مبناي تعامل دانشگاه و صنعت را علاوه بر آموزش به پژوهش نيز گسترش دهد. بر اين اساس، دفترهايي براي بهبود تعامل دانشگاه و صنعت در وزارت فرهنگ و آموزش عالي وقت، وزارتخانههاي صنعتي و دانشگاهها تاسيس شدند كه دفترهاي ارتباط با صنعت ناميده شدند.
از ديگر اقدامات دولت در اين دوره، ايجاد «شوراي عالي ارتباط دانشگاه و صنعت» با عضويت وزارت صنايع سنگين و رؤساي دانشگاههاي فني بود.
دوره چهارم از سال 1374 تا 1381: در اين دوره تلاش دولت بر اين بود كه علاوه بر مباني آموزشي و پژوهشي، مباني توسعه فناوري را نيز مورد تاكيد قرار دهد. در اين راستا، از سال 1379 اقدام به تاسيس شهركهاي علمي و تحقيقاتي، پاركهاي علمي و فناوري و مراكز رشد نمود[2].
اما طي سالهاي اخير دولت و مجلش شوراي اسلامي با تدوين برنامههاي متعدد3، تعامل دانشگاه و صنعت را مورد توجه خاصي قرار داده است. بر اساس اين برنامهها دولت موظف است كه با تغيير جهت آموزش عالي به سمت پژوهش و توليد علم و دانش نو، به ايجاد نوآوري در عرصه فناوريهاي نوين علمي و صنعتي اقدام نمايد.
2. نقش تعامل دانشگاه و صنعت در توسعه ملي
امروزه ارتباط بخشهای کلیدی جامعه با یکدیگر برای داشتن سازوکار مناسب و فرآیند کافی، مورد توجه و امعاننظر صاحبنظران و سیاستگذاران قرار گرفته است. دانشگاه و صنعت نیز به عنوان دو پایه بنیادین جامعه و پیشبرنده ماشین توسعه در کشور، به ضرورت ماهیت وجودی و درهمتنیدگی نیازهای روزافزون آنها به یکدیگر، باید ارتباطی درست، منظم و پیوسته با یکدیگر برقرار کنند. اصولا پیدایش فناوریهای امروز محصول طبیعی برهمکنش و تعامل دانشگاه و صنعت است. علم و فنآوری امروز جهان حاصل چنین ارتباطی است[6].
امروزه تاثیر متقابل دانشگاه و صنعت بر توسعه و پیشرفت همدیگر از یک طرف و بر توسعه و پیشرفت علم و فناوري و اجتماع در ابعاد مختلف آن از طرف دیگر، بر کسی پوشسده نیست. تاثیر ارتباط صنعت و دانشگاه در توسعه آموزش عالی و تبیین اهمیت این موضوع در توسعه ملی اهمیت فوقالعادهاي دارد. بر اساس تعامل فزاينده دانشگاه و صنعت با ايجاد رشد در سطح دانش و فناوري، و با دامن زدن به توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در سطح گسترده، توسعه ملی را به بار میآورد. هماهنگ نمودن دانش دانشگاهي با نيازهاي بخش صنعت و برخورداري و بهرهگيري صنعت از نيروي انساني متخصص و از نتايج تحقيقات دانشگاهي از يك سو و تامين منابع مالي، خدمات فني و علمي و امكانات و تجهيزات آموزشي و كمك آموزشي دانشگاه توسط بخش صنعت از سوي ديگر، رشد دانش و فناوري را سبب ميشود و از اين طريق با تاثيرگذاي مثبت بر پيشرفت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، توسعه ملي را باعث ميشود. (شکل 1)
شکل 1: فرایند توسعه ملی با محوریت رابطه دانشگاه و صنعت [12]
بررسيهاي انجام شده در جوامع توسعه يافته حاكي از آن است كه را بطه دانشگاه و صنعت در اين جوامع از اهميت وافري برخوردار است و نقش آن در توسعه علم و دانش در دانشگاهها و فناوري در صنعت، امري شناخته شده ميباشد. چرا كه همه اين جوامع چه در ادوار گذشته و چه در در زمان حال، توجه به آموزش (عالي) و صنعت نوعي سرمايهگذاري براي آينده تلقي ميكنند و در برنامهريزيها و سياست گذاريهاي خود، تعامل دانشگاه و صنعت را مورد توجه فراوان قرار ميدهند.
3. منافع متقابل دانشگاه و صنعت از برقراري رابطه متقابل
در عصر حاضر، نقش دانشگاهها نسبت به گذشته كه صرفاً محدود به فعاليتهاي آموزشي بود، فراتر رفته و تحولات اجتماعي، رسالتها و مامورتهاي جديد را براي آنها بر عهده آنها قرار داده است. سازمان جهاني يونسكو در كنفرانسهاي متعدد خود از سال 1998 ميلادي به اين طرف، رسالت و ماموريت دانشگاهها را پاسخگويي به نيازهاي در حال رشد اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جوامع خود، تعريف ميكند. رسالت مذكور، لزوم توجه به رابطه متقابل دانشگاه و صنعت را ضروري كرده است، چرا كه دانشگاهها بدون همكاري صنعت، نميتواند اين رسالت را به تحقق برسانند و علاوه بر اين، موظف هستند كه پاسخگوي نيازهاي صنعتي جوامع خود نيز باشند.
از سوي ديگر، تحولات شتابان محيطي، نهاد صنعت را نيز مجبور كرده است كه جهت تداوم خود و همگام شدن با اين تحولات و همچنين به منظور رشد و توسعه جامعه بويژه در بخش اقتصادي، به بهرهگيري از تجارب و علوم دانشگاهي روي آورد.
بنابراين، رابطه دوسويه دانشگاه و صنعت، منافع متقابلي را براي براي هر دو بخش به بار ميآورد. از يك سو، دانشگاه ضمن كسب توانمندي در حل چالشهاي فراروي خود، توان پاسخگويي به نيازهاي جامعه را بدست ميآورد و از سوي ديگر، صنعت نيز ميتواند نيازهاي تخصصي خود به نيروي انساني، اطلاعات علمي و ... را برطرف مينمايد.
ادئوکسیت و گوکتپی(2004) منافع رابطه دانشگاه و صنعت براي اين دو نهاد را اين چنين بيان ميكنند[11]:
منافع دانشگاهها عموما عباتند از:
1) تامين منابع مالي بخش تحقيقات،
2) ايجاد فرصتهاي استخدام براي فارغالتحصيلان
3) پيدايش موضوعات و رويكردهاي تحقيقاتي جديد.
منافع بخش صنعت نيز اساسا شامل دستيابي سريع و آسان اين بخش به:
1) فارغالتحصيلان دانشگاهي و اعضاي هيئت علمي،
2) نتايج تحقيقات دانشگاهي، و
3) ارتقاء (آموزش) منابع فكري خود ميباشد.
در جاي ديگر، خسرويان(1386) ، منافع دانشگاه و صنعت از تعامل با همديگر را چنين بيان ميكند[3]:
منافع دانشگاه:
1) يافتن موقعيتهايي براي تحقيقات جديد و كاربردي
2) افزايش درآمد براي اعضاي هيئت علمي، فارغ التحصيلان، دانشجويان و بطوركلي براي دانشگاه
3) درك و فهم بهتر از توانمنديها و نيازهاي صنعت
4) كسب اطلاعات مفيد و ارزشمند از صنعت براي برنامههاي آموزشي
5) دريافت و جذب راحتتر كمكهاي دولت
6) تقويت اعتماد صنعت به دانشگاه.
منافع صنعت:
1. هيئت علمي دانشگاهها با توجه به نياز صنايع ميتوانند با سهولت بيشتري در فعاليتهاي مختلف، نظير آموزش، تحقيق و مشاوره، نقش ايفا نمايند.
2. استفاده از تجربيات و دانش علمي اعضاي هئيت علمي دانشگاهها
3. اقتصادي بوده مشاوره با دانشگاهها در مقايسه با مشاورههاي خصوصي
4. تاثيرگذاري بر روي برنامههاي علمي و پژوهشي دانشگاهها
5. افزايش كارائي صنايع به دنبال استفاده از نتايج تحقيقات دانشگاهي
6. شكسته شدن موانع ارتباط در اثر ارتباطات مستمر و برقراري ارتباط آسان با دانشگاه
7. ارتقاء سطح آموزشي كارشناسان
8. كمك دانشگاه به جنبههاي رقابتي صنعت.
بطوركلي با توجه به آنچه كه گفته شد، ميتوان نتيجه گرفت كه دانشگاه و صنعت متقابلا دادهها و ستاندههاي با همديگر دارند (شكل2). از يك سو، دانشگاه با تامين شکل 2: تعامل متقابل دانشگاه و صنعت [7]
نيروي انساني متخصص، ايجاد و انتقال دانش و اطلاعات نو و مفيد، ارائه مشاورتهاي فني و علمي، ارائه توانمندي يا علم مديريت و ....، صنعت را در تحقق اهداف توسعه خود ياري ميرساند و از سوي ديگر صنعت نيز با تامين منابع مالي (بودجه)، ارائه خدمات فني و عملي، تهيه امكانات و تجهيزات، ارائه نيازها و تقاضاي نيروي انساني و همچنين نيازهاي علمي و فني و ...، دانشگاه را به همكاري ميطلبد.
4. رابطه دانشگاه و صنعت؛ چالش آموزش عالی هزاره سوم
بدیهی است که همه جوامع و سازمانها در جهت تحقق اهداف توسعه و پیشرفت خود با چالشهایی روبرو میباشند. مسئله مهم در اینجا این است که نباید با این چالشها با دیدی بدبینامه به مقابله پرداخت، بلکه باید آنها را شناخت و برایشان راهبردهایی منطقی و واقعبینانه اتخاذ نمود. در صورتیکه جامعه و سازمان، چالشهای فراروی خود را از منظر فرصت مورد بررسی قرار دهند و ضمن اتخاذ تدابیر و راهبردهای منطقی و واقعبینانه در مقابل آنها، به مدیریت و هدایت آنها بپردازند، یقینا موجب پویایی و توسعه خود خواهند شد
.برای جامعه هزاره سوم به عنوان جامعهای که در ابعاد مختلف خود به پیشرفت و توسعه دست یافته است، چالشهای متفاوتی بیان میشود. که بخشی از قابل توجهترین این چالشها مربوط به آموزش عالی میباشد. شکل 3 چالشهای جامعه در ارتباط با آموزش عالی را عرضه میدارد. همانطور که ملاحظه میشود، یکی از عمدهترین چالشهای فراروی آموزش عالی، چالش رابطه دانشگاه و صنعت میباشد.
دنیای امروز، دنیای آموزش و پژوهش و ارتباط آنها با صنعت و جامعه است. بدین معنی که آموزش و پژوهش جایگاه و نقش اساسی در توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع دارند. تاثیر ارتباط صنعت و دانشگاه در توسعه آموزش عالی و تبیین اهمیت این موضوع در توسعه ملی اهمیت زیادی دارد. رابطه صنعت و دانشگاه در کشورهای صنعتی و توسعه یافته بسیار مهم میباشد. اما امروزه نقش رابطه بین دانشگاه و صنعت به صورتهای گوناگون توجه بسیاری از صاحبنظران مسائل رشد و توصعه اقتصادی را به خود جلب کرده است. بدین خاطر، بسیاری از کشورهای جهان بویژه کشورهای صنعتی و پیشرفته تا اندازه زیادی به این مهم پرداختهاند، به گونهای که در برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت آنان، نظام و سیستم آموزش عالی و نیز رابطه بین این دو پدیده (دانشگاه و صنعت)، جایگاه چشمگیری را به خود اختصاص داده است[5].
لازم به ذکر است که رهآورد تعامل و رابطه بین دانشگاه و صنعت، علاوه بر اینکه حصول توسعه و پیشرفت جامعه را تضمین مینماید، دیگر چالشها و مسائل آموزش عالی را نیز تا حدودي مرتفع مینماید. نظیر اینکه 1) از فرار مغزها ميكاهد. 2) منابع مالی آموزش عالی را افزایش میدهد. 3) توان جذب دانشجو را افزایش میدهد و لذا نیازهای به آموزش عالی را رفع مينمايد. 4) اشتغال دانش آموختگان را تسهیل ميكند. 5) توسعه دانش و کارآفرینی (مدیریت دانش) را شکل میدهد و ...
5. سازوكارهاي تعامل دانشگاه و صنعت
تعامل دانشگاه و صنعت در جهت توسعه دانش و فناوري ميتواند به روشهاي مختلفي صورت بگيرد. ما در اينجا با الهام از روشهاي انتقال دانش يا فناوري، سه روش يا ساز و كار را، معرفي مي نماييم.
[1] - گفته ميشود كه در دنیای امروزی، علم در هر پنج سال دو برابر می شود.
[2] -University-Industry Relation
[3] - برنامه سوم و چهارم توسعه و نيز سند چشم انداز 20 ساله توسعه نظام
شکل 3: چالشهای جامعه در ارتباط با آموزش عالی [9]
1.5. روش غير رسمي
در اين روش هيچ نوع همكاري مستقيمي بين دانشگاه و صنعت وجود ندارد. از يك طرف، دانشگاه بدون توجه به بخش صنعت، فعاليتهاي عادي خود را انجام ميدهد. فعاليتهايي نظير: آموزش دانشجويان، تحقيق از نوع مسئلهيابي در داخل دانشگاه، انتشار نتايج تحقيق از طريق كتابها، مجلات، همايشها، سخنرانيهاي علمي و ... . و از طرف ديگر، صنعت نيز به فعاليت عادي خود كه توليد محصول يا خدمات ميباشد، ميپردازد و آنرا در بازار آزاد عرضه ميكند.
در طرف ديگر مسئله، از يك سو، صنعت با مراجعه به فارغالتحصيلان جوياي كار، كتب و مجلات و يا حضور در همايشها و سخنرانيها و ... نيروي انساني و يا دانش و اطلاعات، نيازهاي انساني و علمي (اطلاعاتي) خود را رفع مينمايد و از سوي ديگر، دانشگاه نيز با مراجعه به بازار آزاد، احتياجات خود را برطرف مينمايد.
2.5. روش رسمي
در اين روش، رسما تعاملاتي متقابل بين دانشگاه و صنعت شكل ميگيرد و هر كدام از طرفين تعامل، به توليد، توزيع، اشاعه و تبديل دانش يا فناوري براي همديگر ميپردازند. اين روش ميتواند به سه صورت باشد.
الف) خريد محصولات: در اين روش دانشگاه و صنعت براي خريد و تهيه محصولات مورد نياز خود، با همديگر وارد معامله ميشوند و از اين طريق مسائل خاص خود را حل مينمايند. به عبارت ديگر در اين روش نوعي عرضه و تقاضا بين بخش صنعت و دانشگاه پيش ميآيد.
ب) حمايت از محصولات: در اين روش صنعت با تامين مالي، ارائه امكانات و تجهيزات، اعطاي مجوز كارآموزي و ... از برنامههاي آموزشي، طرحهاي تحقيقاتي و ... دانشگاه حمايت ميكند و دانشگاه نيز با تامين نيروي انساني متخصص، ارائه دانش و اطلاعات لازم و ...،از صنعت حمايت ميكند.
ج) مشاركت در توليد و ارائه محصول: در اين روش هر دو بخش در توسعه برنامهها و فعاليتهاي همديگر مشارك مينمايند. بطوريكه هر دو طرف در داراييهاي بدست آمده شريك ميباشند و منافع حاصل از آن را نيز تقسيم مينمايند.
3.5. روش «خودكارآفريني»
در اين روش از يك طرف دانشگاهها با تكيه بر توان اعضاي هيئت علمي و دانشجويي خود اقدام به تاسيس شركتها و يا پرديسهاي مبتني بر دانش و فناوري ميكنند و از اين طريق بخش صنعت را در داخل دانشگاه ايجاد مينمايند. و از طرف ديگر، صنعت نيز با روشهاي مختلف و با تكيه بر توان خود، به تاسيس پرديسهاي آموزشي و تحقيقاتي براي خود اقدام مينمايد. ايجاد پاركهاي علمي، تحقيقاتي و فناوري و ... از طرف دانشگاهها و همچنين ايجاد دانشگاههاي شركتي و واحدهاي تحقيق و نوآوري از طرف صنعت، از اين روش نشأت ميگيرند.
در اين روش هر كدام از دو بخش صنعت و دانشگاه بعنوان يك كارآفرين عمل ميكنند. و از اين طريق علم را به فناوري و فناوري را به محصول تبديل ميكنند.
اين روش مهمترين عامل پيوند دهنده علم و صنعت ميباشد. چرا كه در اين روش هيچ شكافي بين دانشگاه و صنعت وجود ندارد و دانشگاه و صنعت در هم عجين شدهاند[3].
6. الگوهاي تعامل دانشگاه و صنعت
در موضوع تعامل دانشگاه و صنعت، ميتوان با نشأت از الگوهاي نوآوري و رشد فناوري، چند الگو را مورد توجه قرار داد.
1.6. الگوي خطي فشار علم
در الگوي فشار علم1، علم، مباني لازم براي توسعه بخش صنعت را فراهم آورده و موجب رشد فناوري ميشود. در اين الگو دانشگاه در ارتباط با موضوع خاصي كه معمولا از يك سئوال تحقيقاتي يا مسئله در دانشگاه آغاز ميشود، به تحقيق و بررسي علمي و تحقيقاتي ميپردازد و سپس بخش صنعت به عنوان ظرفي براي ريختن نتايج تحقيق و توسعه عمل كرده و با دريافت نتايج اين تحقيقات، به توسعه آن به عنوان يك محصول مبادرت مينمايد. به عبارت ديگر، يك كشف جديد در دانشگاه باعث پيش راندن يا هل دادن بخش صنعت به توسعه به شكل يك محصول آن كشف جديد ميشود.
2.6. الگوي خطي كشش صنعت (كشش بازار2 يا تقاضا)
در الگوي كشش صنعت3، صنعت به عنوان منبعي از ايدهها يا موضوعات تحقيقاتي نو براي دانشگاه در نظر گرفته ميشود. در اين الگو، رابطه دانشگاه و صنعت براي پاسخ دادن به نياز يا تقاضاي بخش صنعت شكل ميگيرد و مناسبات دانشگاه و صنعت از يك سئوال يا مسئله در بخش صنعت آغاز ميشود و سپس اين مسئله براي كشف راه حل و يا توسعه جديد و معمولا در قالب يك طرح تحقيقاتي، در دانشگاه مورد بررسي قرار ميگيرد.
3.6. الگوي فشار علم- كشش صنعت (كشش بازار يا تقاضا)
الگوي دوگانه فشار علم- كشش صنعت، در واقع تركيبي از دو الگوي قبلي ميباشد. از اين الگو تعامل دانشگاه و صنعت بصورت غير خطي و به صورت تركيبهاي ”كششي- فشاري“ و ”فشاري-كششي“به وجود ميآيد. نكته قوت اين مدل به وجود حلقه بازخورد در آن است. تاكيد اين مدل به يكپارچگي تحقيقات دانشگاهي با نيازهاي بخش صنعت ميباشد.
4.6. الگوي يكپارچه
در مدل يكپارچه، ارتباط و تعامل بين دانشگاه و مشتريان بيش از پيش مطرح ميشود و دانشگاه و صنعت بصورت يكپارچه و با استفاده از تمام امكانات خود، در جهت رفع نيازهاي همديگر فعاليت ميكنند. در اين الگو، تعامل دانشگاه و صنعت بر اساس منابع بسيار متنوعي شكل ميگيرد و جريان مييابد. نكته مهم در اين تعامل، وجود بازخورد بين عوامل و منابع اين تعامل است.
5.6. الگوي يكپارچه و شبكهاي
اين الگو با چشم انداز كاملي به موضوع مينگرد و علاوه بر اين كه تركيبي كامل از الگوهاي قبلي را در خود دارد، سيستمهاي خبره ديگري را نيز وارد اين تعامل ميكند و از توانمندي آنها نيز براي برقراري هرچه بيشتر رابطه بين دانشگاه و صنعت استفاده ميكند. پيچش سه جانبه دانشگاه، صنعت و دولت، شكلي از اين الگو است كه در آن دولت نقش حلقه اتصال بين دانشگاه و صنعت را بر عهده دارد. در بهترين حالت از اين تعامل سه جانبه، "قلمرو نهادي دانشگاه، صنعت و دولت با هم همپوشاني دارد و نقشهايشان با هم تداخل پيدا ميكند. در اين الگو دانشگاه علاوه بر فعاليتهاي سابق، دست به كارآفريني ميزند و به فعاليتهاي اقتصادي نوآورانه ميپردازد. در مقابل، صنعت به فعاليهاي توليد و توزيع دانش مبادرت ميورزد. همچنين دولت به سرمايهگذاريهاي مخاطرهآميز در زمينههاي توليد دانش، نوآوري و توليد كالا و خدمات دست ميزند. در اين تعامل، نظام نوآوري پوياتر ميشود و مرزهاي ملي را كنار زده، منطقهاي و جهاني ميشود."[2].
7. مروري بر طرحهاي تعامل دانشگاه و صنعت
در سير تكامل طبيعي جوامع، دانشگاهها و صنايع از رشد قابل توجهي برخوردار شدهاند. به نحوي كه امروزه بخش اعظمي از تلاشهاي جوامع به اين دو بخش متمركز شدهاند. با پيشرفت علوم و صنايع، حفظ تعامل بين اين دو نهاد پايهاي جوامع نيز روز به روز ضروريتر و اجتنابناپذيرتر ميشود. افزايش و حفظ تعامل بين دانشگاه و صنعت، جوامع بشري را بسوي استفاده از روشها، طرحها و راهكارهايي متعددي ... سوق داده است كه در اين قسمت به برخي از آنها اشاره ميشود.
1.7. پاركهاي علمي و فناوري
پاركهاي علم و فناوري4 بعنوان يكي از نهادهاي اجتماعي موثر در امر توسعه فناوري و به تبع آن توسعه اقتصاد دانش محور و اشتغالزايي تخصصي، مورد توجه بسياري از كشورهاي جهان واقع شده است. پاركهاي علمي و فناوري محيطهايي مناسب براي استقرار و حضور حرفهاي شركتهاي فناوري كوچك و متوسط، واحدهاي تحقيق و توسعه صنايع و موسسات پژوهشي است كه در تعامل سازنده با يكديگر و با دانشگاهها، به فعاليتهاي فناوري اشتغال دارند[1].
پارك فناوري سازماني است كه بوسيله متخصصين حرفهاي اداره ميشود. اين پاركها "نه موسسات آموزشي محض هستند و نه موسسات محض صنعتي، بلكه موسسات دانشگاهي هستند كه هنوز به موسسات اقتصادي مبدل نشدهاند. به عبارت ديگر، موسسات آموزشي در حوزه صنعتي و اقتصادي ميباشند"[1].
هدف اصلي پاركهاي علمي و فناوري عبارت از افزايش ثروت در جامعه از طريق تشويق و ارتقاء فرهنگ نوآوري و افزايش قدرت رقابت ميان شركتها و موسساتي است كه در محيط پارك فعاليت ميكنند. براي دستيابي به اين هدف، يك پارك فناوري با ايجاد انگيزه و مديريت جريان دانش و فناوري در ميان دانشگاهها، مراكز تحقيقاتي، شركتهاي صنعتي و ...، ايجاد شركتهاي متكي بر نوآوري را از طريق مراكز رشد يا انكوباتورها5 و «فرايندهاي زايشي»6، تسهيل مينمايد.
وظايف اصلي پاركهاي علمي و فناوري پيوند بين واحدهاي دانشگاهي و مراكز علمي با موسسات صنعتي ميباشد. بر همين اساس، نزديكي به واحدهاي دانشگاهي و صنعتي، از ويژگيهاي اساسي آنها ميباشد و اصولاً نيز توسط دانشگاهها و با مشاركت بخش صنعت، راهاندازي ميشوند.
2.7. كانونهاي تفكر7
بطور كلي كانونهاي تفكر مراكز سياست پژوهي و استراتژي پردازي هستند كه در دهههاي اخير شكل گرفتهاند و هدف اصلي آنها ارائه مشاوره در حوزه سياست و فناوري است. كانونهاي تفكر در واقع نوعي سازمان ويژه براي تفكر و پژوهش در زمينه سياستسازي و تصميمسازي محسوب ميشوند كه بر اصل جمعانديشي و ايدهپردازي استوار هستند. اين مراكز در حقيقت پلي ميان ايدهپردازان و سياستگذاران جامعه ميباشند كه با ايفاي نقش يك مرجع مستقل، سياستها و برنامههاي مجريان سياستگذار را نقد و آنها را در فرايند تصميمسازي و تصميمگيري همراهي مينمايند.
امروزه در اغلب دانشگاهها كانونهاي تفكر در حوزههاي تخصصي شكل گرفتهاند كه با هدف ايدهپردازي و ارائه مشاوره به بخش صنعت، به فعاليت ميپردازند و در واقع، به تقويت و گسترش نقش دانشگاهها در توسعه فناوري ياري ميرسانند. به عبارت ديگر، كانونهاي تفكر در دانشگاهها با دعوت از مديران و سياستگذاران بخش صنعت و از طريق همفكري با آنها و همچنين با استفاده از مطالعات و پژوهشهاي علمي، ايدههاي خلاقانهاي را باي حل مسائل آنها پيشنهاد مينمايند.
3.7. برنامه Connect 8
نمونهاي از اين برنامه يا طرح در دانشگاه كاليفرنيا در سن ديوگو به اجرا در آمده است. اين برنامه 1) با جمعآوري و نشر اطلاعات تجاري درباره شركتهاي موجود در منطقه و توزيع گسترده آنها، 2) نظارت بر كنفرانسها، همايشها، برنامههاي درسي كه طي آن اطلاعات جديد درباره تكنولوژي پيشرفته ارائه ميشود 3) كمك به شركتهاي تازه تاسيس براي كسب سرمايه 4) كمك به ساخت شبكههاي موثر و كارا براي اعضاي صنايع با تكنولوژي پيشرفته و 5) آموزش به جامعه و مقامات آن در مورد نيازهاي شركتها؛ ضمن توفيق در ايجاد توسعه در منطقه، خود نيز به رشد اقتصادي قابل توجهي دست يافته است. اين دانشگاه در حال حاضر به پشتوانه اين برنامه بيش از 600 شركت را تحت پوشش خو دارد.
راهكار اصلي اين برنامه ايجاد موقعيتهايي است كه مشاركت مردمي قدرتمندي داشته باشد. برنامه سالانه بيش از 60 فعاليت جداگانه را سازماندهي ميكند و در اين فعاليتها با دعوت از سرمايهگذاران محلي، بهترين شركت براي سرمايهگذاري مناسب براي آنها را شناسايي و معرفي ميكند.
4.7. طرح اكسترن شيپ9
اين طرح از طرحهاي ويژه دانشگاه «ام آي تي»10 و «ويرجينياي»11 امريكاست. انجمن فارغالتحصيلان ام آي تي، نقش ستاد اجرايي طرح را بر عهده دارد. اين انجمن بانك اطلاعاتي كاملي از فارغالتحصيلان شاغل در بخشهاي مختلف صنايع امريكا را جمعآوري نموده و با اكثر آنها رابطه نزديك دارد. فارغالتحصيلان از طريق وبسايت انجمن، پيشنهاد كار را در اختيار عموم دانشجويان ميگذارند[4].
5.7. طرح Co-Op
اين طرح در راستاي توجه به توسعه منابع انساني، تربيت دانشآموختگان کار آشنا و ارتباط مفيد و موثر دانشگاه با صنايع، بيشتر در دانشگاههاي آمريكا و كانادا رواج دارد. اين طرح به گونهاي برنامهريزي شده است كه در آن دانشجويان طي دورههای دوگانه آموزش، همزمان با تحصيل به کار دانشجوئی نيز مشغول هستند. در اين طرح دانشجويان بايد چند ترم از تحصيلات خود را بصورت تمام وقت در صنعت به كار و كسب تجربه بپردازد. در اين طرحها عموماً هدف اصلی، آموزش عملی دانشجويان و آشنائی آنان با شرايط و مسائل صنعتی میباشد، كه مجريان در کنار هدف فوق با استفاده از نيروی خلاق، علاقهمند و آماده دانشجوئی با هزينه کم اقدام به حل مشکلات صنعتی مینمايند. مراحل جذب دانشجويان در طرح بدين صورت است كه ابتدا مركز صنعتي و شركتهاي درگير طرح، شرح مشاغلي را كه مورد نيازشان است بهمراه جزئيات سطح مهارتهاي مورد نياز، وظايف، مسئوليتها و حقوق و مزايا به دانشگاه (معمولا از طريق وب سايت يا ايميل) اعلام مينمايند. سپس ستاد CO-OP مستقر در دانشگاه، مشاغل تعريف شده را به اطلاع دانشجويان ميرساند و آنان را در انتخاب مشاغل مورد علاقهشان راهنمايي ميكند.
اين طرح در دانشگاههاي ايران نيز با مشاركت شركت ساپكو و با اندكي تفاوت ساختاري نسبت به كشورهاي امريكا و كانادا از سال 1378 ابتدا در دانشگاه صنعتی شريف و سپس در تعدادي ديگر از دانشگاهها راهاندازي شده است. در اين طرح پروژههاي کوتاه مدتی توسط واحدهاي صنعتي اعلام و پس از بازديد اساتيد دانشگاه مراحل امكانسنجي و تعريف و تدوين شناسنامه آنها به پايان میرسد که پس از تأييد آن توسط بخش مقابل، به اجرا گذارده میشود. در حال حاضر اين طرح در دانشگاههای اصفهان و شيراز نيز راهاندازي شده است.
6.7. دانشگاههاي شركتي12
امروزه در اغلب كشورهاي دنيا، شركتها و سازمانهاي بزرگ كه در رشتههاي تخصصي خاصي فعاليت ميكنند، با هدف تربيت نيروي انساني مورد نياز خود اقدام به تاسيس دانشگاه ميكنند. در كشور ما دانشگاه صنعت نفت، دانشكده صدا و سيما، دانشگاه صنايع و معادن، دانشكده صنعت هواپيمايي، دانشكده روابط بينالملل وزارت امور خارجه و ...، نمونهاي از اين نوع دانشكدهها هستند.
دانشجويان اين نوع دانشگاهها از آنجائيكه در رشتههاي خاصي تحصيل ميكنند، به راحتي جذب و استخدام صنعت مربوطه ميشوند و در طول تحصيل نيز بصورت مستمر با صنعت مرتبط با رشته خود، آشنا ميشوند.
نتيجهگيري
بهرهگيري از نتايج آموزشها و تحقيقات دانشگاهي براي ايجاد رشد و نوآوري در بخش صنعت و استفاده از تجربيات بخش صنعت در به روز كردن برنامههاي آموزشي و تحقيقاتي دانشگاهها، نقش اساسي در توسعه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و علمي جوامع در معناي خاص و توسعه ملي در مفهوم عام آن، دارد. چنين فرايندي از طريق ارتباط و تعامل مناسب دانشگاه و صنعت امكانپذير است. آنچه كه مسلم است برقراري اين رابطه نميتواند دستوري باشد، بلكه بايد از طريق بكارگيري سازو كارها، الگوها و طرحهاي مناسب و سنجيده شده ايجاد گردد. در همین راستا پیشنهادهای زیر در جهت تقویت تعاملات دانشگاه و صنعت ارائه میگردد:
ü اعطای مدرك معتبر در مقابل كار تحقیقاتی دانشجویان و متخصصان جامعه در صنعت: در اغلب كشورهای صنعتی به فعالیتهای تحقیقاتی كه دانشجویان و غیره در صنعت انجام میدهند، مدارك معتبر داده میشود كه معادل مدارك دانشگاهی است. این روندی ملی در جهت ایجاد انگیزه برای كارهای صنعتی است و در نهایت منجر به توسعه یك رابطه نزدیك بین صنعت و دانشگاه میشود.
ü ارتقای درجه علمی اساتید دانشگاه بر مبنای همكاری آنها با صنعت: این امر باید توسعه یابد و در آیین نامه ارتقای اعضای هیات علمی مورد توجه قرار گیرد، زیرا همكاری اساتید دانشگاهها با صنعت یكی از اركان اساسی پیشرفت صنایع است.
ü صنعت در ایجاد رشتههای جدید دانشگاهی مشاركت كند. پیشرفتهای سریع تكنولوژی، نیازمند همراهی دانشگاهها است. صنعت بایستی به تحولات سریع تكنولوژی توجه كند و دانشگاه نیز رشتهها و واحدهای درسی خود را متناسب با پیشرفتهای تكنولوژیك، بهبود بخشد.
منابع
1. آييننامه تاسيس پاركهاي علمي و فناوري. معاونت فناوري وزارت علوم، تحقيقات و فناوري. شوراي گسترش آموزش عالي، 1381.
2. انتظاری، یعقوب، تعامل علم و صنعت در چارچوب نظام ملی توسعه دانش، نشریه مجلس و پژوهش، نشر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، سال دهم، شماره چهل و یکم، ویژه نامه آموزش عالی، 1382.
3. خسرويان، غلامرضا، بررسي انتزاع متقابل از ارتباط سه جانبه صنعت، دولت و دانشگاه، سومين كنگره بينالمللي همكاري دولت، دانشگاه و صنعت براي توسعه ملي، دانشگاه تبريز، 1385.
4. رشمه، جواد، بدرقه، علي، مير اسماعيلي، مجيد، تعامل دانشگاه و صنعت: ضرورتي اجتنابناپذير، همایش آموزش عالی در هزاره سوم، باشگاه پژوهشگران جوان- دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، 1386.
5. شجاعی، محمد رضا، تعامل دانشگاه و صنعت و نقش آن در توسعه اقتصادی، نشریه مجلس و پژوهش، نشر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، سال دهم، شماره 41، ویژه نامه آموزش عالی، 1382.
6. شفیعی، مسعود، ارتباط صنعت و دانشگاه آیندهای تابناک، پیشینهای تاریک، مجله نامه فرهنگ، شماره 52، 1383.
7. صدقی بوكاني، ناصر، نقش دانشگاه و پژوهش در ارتقاء سطح صنعت در فرايند توسعه ملي، همایش آموزش عالی در هزاره سوم، باشگاه پژوهشگران جوان- دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، 1386.
8. هاشمی داران، حسن، قائد محمدی، محمد جواد، اهمیت ارتباط صنعت و دانشگاه برای توسعه آموزش عالی در هزاره سوم، همایش آموزش عالی در هزاره سوم، باشگاه پژوهشگران جوان- دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، 1386.
9. هریش، ورنر ، وبر، لوک ای، چالشهای فراروی آموزش عالی در هزاره سوم، مترجم: گروه مترجمین، تهران، دانشگاه امام حسین (ع). چاپ اول 1381.
10. Denison, E.F; Why Growth Rates Differs; Washingtin D.C: The Brookings Institution 2005.
11. Goktepe, D & Edquist, C. Understanding of University-Industry Relations: A Comparative Study of Organizational and Institutional Practices of Lund University, Sweden, Draft Work for PhD Proposal, 2004
12. Park,J.S, Opportunity Recognition and Product Innovation in Entrepreneurial high-tech Start-ups: a New Perspective and Supporting Case Study, Journal of Technovation,26 ,Pp 739-752,2005.
[1] - Science Push
[2] -Market Pull
[3] - Industry Push
[4] - Science and Technology Parks
[5] -Incubators
[6] - Spin-Off
[7] - Tank Think
[8] - با تلخيص از زد هریش و وبر، لوک ای، 1381: 154
[9] -ExternShip
[10] -M.I.T
[11] -Virginia
[12] -Corporate University