نقشآفرینی و ظرفیت سازی دانشگاههای نسل چهارم برای توسعه محلی و منطقهای
محورهای موضوعی : عمومى
رضا مهدی
1
(پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
مسعود شفیعی
2
کلید واژه: دانشگاه نسل چهارم, ارتباط صنعت و دانشگاه, شبکه نوآوری, انتقال فناوری, توسعه محلی و منطقه ای,
چکیده مقاله :
با توجه به نقش دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در فرایند جهانی شدن و توسعه ملی، منطقه ای و محلی، در این مقاله عوامل مؤثر بر توسعه محلی و منطقهای به ویژه عواملی که دارای نفوذ قوی تری در توسعه منطقه ای درازمدت هستند، بررسی شده است. در این مقاله، با استناد به دانشگاه خصوصی WSB- NLU که حاصل سرمایهگذاری مشترک دانشگاه ملی لوئیز و ویسزا اسکولا بیزنیسو[1] می باشد، الگوی جدیدی از نهادهای آموزش عالی بهنام «دانشگاههای نسل چهارم» معرفی شده است. دانشگاههای نسل چهارم، از یکسو، تأثیر قابل توجهی بر محیط پیرامون و توسعه محلی و منطقهای دارند و از سوی دیگر، این نوع دانشگاهها موجبات تحول و توسعه خود را فراهم می کنند. این مقاله، بر اساس معرفی اجمالی پروژه معظم «شبکه نوآوری و انتقال دانش» و «شهر چندرسانهای» نووی ساکز[2] لهستان تدوین شده است. بر اساس محتوای این مقاله، دانشگاههای نسل چهارم فراتر از آموزش، پژوهش و کارآفرینی، به مثابه ایجادکننده و فرصت ساز توسعه محلی و منطقه ای عمل می کنند. از این دانشگاهها انتظار می رود که علاوه بر تحول درونی منطبق با شرایط محیطی، زمینه تحول محیط پیرامون خود را نیز خلق کنند. در حال حاضر، اگر چه در عالم واقعیت، تعداد این نوع دانشگاهها کم می باشد، اما کارکرد مسئولیت پذیری اجتماعی و پاسخگویی ایجاب می کند که در دهه های آینده تعداد دانشگاههای نسل چهارم در تمامی نقاط سیاره زمین افزایش یابد. بدیهی است دانشگاههای ایران نیز نمی توانند و نباید از این تحول و دگرگونی شگرف عقب بمانند. [1] . Wyzsza Szkola Biznesu ( WSB) - National-Louis University (NLU) [2] .Nowy Sacz
dfgfhfg
یمنی دوزی سرخابی (1380)، درآمدی بر بررسی عملکرد سیستمهای دانشگاهی، تهران، نشر دانشگاه شهید بهشتی.
يمني دوزی سرخابی، محمد (1382)، برنامه ريزي توسعه دانشگاهي: نظريه ها و تجربه ها، دانشگاه شهيد بهشتي.
WOJCICKA, M., Uniwersytet i jego otoczenie dwa sposoby podejs´cia i ich moz˙liwe konsekwencje [University and its Environment – Two Approaches and Their Potential Consequences], in, LEJA, K. ed. Problemy zarza˛dzania w uczelni opartej na wiedzy [Management Issues in the Knowledge-based University]. Gdan´ sk: University of Technology Faculty of Management and Economics, Department of Knowledge and Information Management, 2006.
CLARK, B.R. Creating Entrepreneurial Universities: Organisational Pathways of Transformation. Oxford and New York: Published for the IAU Press by Pergamon Press, 1998.
CROZIER, M. Biurokracja. Anatomia zjawiska [Bureaucracy. The Anatomy of the Phenomenon]. Warsaw: PWE, 1967.
مهدی، رضا (1393)، رویکرد جامع به دانشگاه کارآفرین، طرح پژوهشی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.
Fayolle A., O. Basso & Bouchard V. (2010), Three levels of culture and firms’ entrepreneurial orientation: A research agenda, Entrepreneurship and Regional Development, 22(7): 707–730
UNESCO, Higher Education In the Twenty-first Century: Vision and Action. World Conference on Higher Education, Volume 1, Final Report, Paris, 1998.
LEJA, K. ‘‘Uniwersytet: tradycyjny — przedsie˛biorczy — oparty na wiedzy’’ [University: Traditional – Entrepreneurial – Knowledge-Based], Nauka i Szkolnictwo Wyz˙sze [Science and Higher Education] 2 28 (2006): 7–26.
کوی، لو تان (1378)، آموزش و پرورش : فرهنگها و جوامع، ترجمه دکتر محمد یمنی دوزی سرخابی، تهران، نشر دانشگاه شهید بهشتی.
PAWŁOWSKI, K., Społeczen´stwo wiedzy-szansa dla Polski [Knowledge-based Society – A Chance for Poland]. Krako´w: Wydawnictwo Znak, 2004b.
EUROPEAN COMMISSION, The Role of Higher Schools in the Europe of Knowledge, The Statement of the European Communities Commission (5 February 2003). Brussels: European Commission. Retrieved on 15 December 2008, from <http://europa.eu.int/eur-lex/en/com/cnc/2003com2003_0058en01.pdf>, 2003.
EUROPEAN COMMISSION. ‘‘Joint Efforts for Growth and Employment. The Lisbon Community Program’’. The European Commission’s Communique´ to the European Council and European Parliament. Brussels: European Commission. Retrieved on 15 December 2008, from
PAWŁOWSKI, K., The ‘Fourth Generation University’ as a Creator of the Local and Regional Development, Higher Education in Europe, Vol. 34, No. 1, April 2009, Routledge.
Hendrickson, R. M., Lane, J.E., Harris J.T. & Dorman, R. H. (2013), Academic Leadership and Governance of Higher Education, USA, Stylus Publishing.
. مهدی، رضا (1395)، سیاستهای آموزش عالی بینالمللی در کشورهای همسایه شمال غرب ایران (ترکیه، ارمنستان، آذربایجان)، گزارش نهایی طرح پژوهشی، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
PAWŁOWSKI, K. Rediscovering Higher Education in Europe. Bucharest: CEPES Studies on Higher Education, 2004a.
18. Hirsch, W. Z. & Weber, L. (1999), Challenges facing H.E. at the millennium, USA, Oryx.
یمنی دوزی سرخابی، محمد (1388)، دانشگاه سازگارشونده: یک فرایند پیچیده، رویکردها و چشم اندازهای نو در آموزش عالی، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی: 64-13.
نقشآفرینی و ظرفیت سازی دانشگاههای نسل چهارم برای توسعه محلی و منطقهای *رضا مهدی **مسعود شفیعی * استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی **استاد دانشگاه صنعتی امیرکبیر چکیده با توجه به نقش دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در فرایند جهانی شدن و توسعه ملی، منطقه ای و محلی، در این مقاله عوامل مؤثر بر توسعه محلی و منطقهای به ویژه عواملی که دارای نفوذ قوی تری در توسعه منطقه ای درازمدت هستند، بررسی شده است. در این مقاله، با استناد به دانشگاه خصوصی WSB- NLU که حاصل سرمایهگذاری مشترک دانشگاه ملی لوئیز و ویسزا اسکولا بیزنیسو می باشد، الگوی جدیدی از نهادهای آموزش عالی بهنام «دانشگاههای نسل چهارم» معرفی شده است. دانشگاههای نسل چهارم، از یکسو، تأثیر قابل توجهی بر محیط پیرامون و توسعه محلی و منطقهای دارند و از سوی دیگر، این نوع دانشگاهها موجبات تحول و توسعه خود را فراهم می کنند. این مقاله، بر اساس معرفی اجمالی پروژه معظم «شبکه نوآوری و انتقال دانش» و «شهر چندرسانهای» نووی ساکز لهستان تدوین شده است. بر اساس محتوای این مقاله، دانشگاههای نسل چهارم فراتر از آموزش، پژوهش و کارآفرینی، به مثابه ایجادکننده و فرصت ساز توسعه محلی و منطقه ای عمل می کنند. از این دانشگاهها انتظار می رود که علاوه بر تحول درونی منطبق با شرایط محیطی، زمینه تحول محیط پیرامون خود را نیز خلق کنند. در حال حاضر، اگر چه در عالم واقعیت، تعداد این نوع دانشگاهها کم می باشد، اما کارکرد مسئولیت پذیری اجتماعی و پاسخگویی ایجاب می کند که در دهه های آینده تعداد دانشگاههای نسل چهارم در تمامی نقاط سیاره زمین افزایش یابد. بدیهی است دانشگاههای ایران نیز نمی توانند و نباید از این تحول و دگرگونی شگرف عقب بمانند. واژههای کلیدی: دانشگاه نسل چهارم، ارتباط صنعت و دانشگاه، شبکه نوآوری، انتقال فناوری، توسعه محلی و منطقه ای |
مقدمه
دانشگاههای مدرن امروزی تنها محل آموزش، تولید علم و فناوری و صرفاً یک سازمان مادی نیستند ]1[. امروزه، رسالت فرهنگی دانشگاهها در آماده سازی دانشجویان برای رویارویی با واقعیتهای جامعه، اهمیت زیادی پیدا کرده و به رسالت اجتماعی و جامعه پذیری دانشگاه برای تربیت شهروند خوب، تأکید می شود ]2[. احیاء و ارتقای رسالتهای فرهنگی و اجتماعی آموزش عالی ایران به سبب اقتباس دانشگاههای ایران از الگوهای دانشگاهی غرب و ضرورت درون زایی و توسعه ارتباطات تعاملی با نظامهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، یک مسأله حیاتی است. بر اساس فلسفه آموزش عالی، آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی سه رسالت کلیدی و غیرقابل تردید دانشگاههای معاصر می باشد. روشنگری، تعمیق ارزشها، هنجارها، باورها، عقاید و اخلاق و آماده سازی دانشجویان برای زندگی جمعی و پرورش شهروندان مسئول و خودانگیخته، از خدمات اجتماعی دانشگاهها است. با توجه به رسالتهای فرهنگی و اجتماعی دانشگاهها و تأثیرات شگرف آنها در بالندگی جامعه، تمدن سازی و توسعه منابع انسانی متعهد و متخصص، تلاش برای تبیین چرایی و چگونگی تعامل دانشگاه با جامعه و دولت (حکومت) و تحول درون زای فضای دانشگاهی یک وظیفه مهم در سیاستگذاری و برنامه ریزی نظام دانشگاهی و بهره گیری از ظرفیت بی نظیر نظام دانشگاهی است.
در تجزیه و تحلیل شرایط آموزش عالی در کشورهای توسعه یافته می توان دو کارکرد لاینفک را برای انواع دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، متمایز کرد:
1. دانشگاههای آموزشی1، دانشگاههایی که رسالت و مأموریت2 آنها آموزش دانشجویان و آماده کردن آنان برای کار حرفهای است. در این دانشگاهها پژوهش علمی زیرمجموعه ای از هدف اصلی یا نتیجه علایق اعضای هیأت علمی یا سفارشهای بیرونی است؛
2. دانشگاههای پژوهشی3، در این دانشگاهها فرایندهای آموزشی به عنوان انشعاب و شاخهای از پژوهش علمی تعریف میشوند و آموزش، در یک حوزه خاصی از علم هدایت میشود که دانشجویان را برای انجام کار پژوهشی مستقل در حوزه معینی از علم آماده میکند ]3[.
3. دانشگاه کارآفرین، در دهه 1990، مفهوم «دانشگاه کارآفرین4» عمدتا توسط برتون کلارک5 ]4[ عمومیت یافت. اصطلاح دانشگاه کارآفرین، پیش از 1998 در هیچ جا صراحتا استفاده نشده بود - در دهه 1970 و 1980 دولتها و مقامات محلی در بسیاری از کشورهای اروپایی دانشگاههای جدیدی تأسیس کرده و آنها را در خارج از کلان شهرها، در شهرهای کوچک و متوسط مستقر کردند. این دانشگاهها بر لوح سفید ایجاد شده و از این رو عاری از ساختارهای علمی صلب (غیر منعطف) منبعث از سنت دانشگاهی بنا شدند و به راحتی توانستند بر مبنای الگوی مدیریت شرکتی6 به روشهای جدیدی در مدیریت دانشگاهی دست یابند. البته، اصطلاح «دانشگاه کارآفرین» نه در ارتباط با برنامههای آموزشی اساسی یک دانشگاه و نه یک نام جایگزین برای یک مدرسه کسبوکار است، بلکه این اصطلاح اشاره به روشهای مدیریتی استفاده شده از سوی مسئولان دانشگاه است که همانند یک کارآفرین، به علائم محیط، نیازهای شرکتهای خاص یا مدیریت عمومی (دولت) واکنش نشان میدهد و به خوبی قادر است نیازهای جامعه را شناسایی و برای پاسخ به این نیازها با رویکرد دانش و فناوری، تدبیر کند. مسئولان دانشگاه کارآفرین ساختارهای سازمانی سلسله مراتبی با رؤسا و مدیران واحدها و نهادهای همسان که برای دههها جایگاه های خویش را حفظ کرده اند ایجاد نمیکنند؛ در مقابل تیمهای پروژه ای را برای انجام وظایف خاص، نه تنها در حوزه اجرا و آموزش بلکه به عنوان تیمهای پژوهشی پروژه ای، خلق میکنند. انعطاف این نوع از ساختارهای سازمانی، با مدیران ناظر بر کارهای گروهی، تحرک کارکنان دانشگاه را افزایش داده و موجب ارتقای اثربخشی فعالیتها میشود. «دانشگاه کارآفرین» به شدت به محیط دور و نزدیک گره خورده و از سوی اجتماع محلی به واسطه مشارکت دانشمندان در باشگاهها، انجمنها و ابتکارات محلی، احاطه شده است. «دانشگاه کارآفرین» یک نهاد آموزش عالی است که در عرصه های متعددی فعال است و پیوسته در جستجوی فرصتهای جدید بوده و در سازگاری با بازار در حال تغییر و نیازها و چالشهای آن، انعطافپذیر است. برای توصیف «دانشگاه کارآفرین» میتوان از واژه شایسته نهاد «جلد و چابک7» مطرح شده از سوی کرویزر8 ]5[ استفاده کرد.
مبانی و ادبیات دانشگاه کارآفرین، شامل دامنه وسیعی از موضوعات مختلف است ]6[: 1. ایده فلسفی بنیادی دانشگاه و چگونگی تغییر در طول زمان و فرهنگ دانشگاهی، 2. تجاری سازی دانش موجود در دانشگاه، 3. فرایند انتقال و تبدیل فناوری، 4. ارتباط نزدیکتر دانشگاه با صنعت (جامعه)، 5. جنبش الگوی پیچش سه گانه صنعت، دانشگاه، دولت، 6. اشتغال و توسعه مهارتهای دانش آموختگان و آماده سازی آنها برای بازار جهانی نیروی کار، 7. پاسخ راهبردی به انبوه تقاضا (تودهای) برای آموزش عالی، 8. بین المللی کردن دانشگاهها و راهبردهای آنها برای رقابت جهانی، 9. تغییر ماهیت جامعه دانش و چالش مرتبط با سازمان دانش در درون آموزش عالی، 10. فشارها بر آموزش عالی جهت پاسخ به مسائل محلی و منطقه ای توسعه اجتماعی- اقتصادی، 11. فشار بر آموزش عالی از سوی دولتها جهت پرورش نوآوری و تحقق دستورکارهای مرتبط با رقابت ملی و بینالمللی، 12. استقلال داخلی و تأمین مالی دانشگاهها، 13. در کل، در پاسخ به همه این موارد، بازتاب ارزش عمومی دانشگاهها.
از نظر برخی صاحب نظران، دانشگاه کارآفرین هنوز در حد یک سفر است که موفقیت این سفر به عوامل متعددی وابسته است ]7[. کلارک ]4[ معتقد است دانشگاههای پویای امروزی دانشگاههایی اند که کارآفرین بوده و قادرند ارزشهای تخصصی و مدیریتی را با یکدیگر تلفیق کنند. همچنین، از نظر وی هدفمند کردن فعالیتها، ایجاد توازن میان آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی و تنوع در تأمین مالی، از جمله ویژگیهای بارز دانشگاههای پویاست. بر اساس چشمانداز جهانی آموزش عالی برای قرن 21 از دیدگاه یونسکو، دانشگاه جایگاهی است که در آن مهارتهای کارآفرینی در آموزش عالی بهمنظور تسهیل قابلیتهای دانشآموختگان و تبدیل آنها به ایجادکنندگان کار، پرورش مییابد ]8[.
دانشگاههای کارآفرین بهمثابه نسل تکامل یافته دانشگاههای نسل اول و نسل دوم، با ایجاد محیط یادگیرنده که در آن تطبیق با تغییر و استفاده از فرصتهای نوآوری حرف اول را میزند، شروعکننده حرکتی هستند که در نهایت منجر به تقویت نظام ملی نوآوری میشود. دانشگاه کارآفرین دانشآموختگانی را به جامعه تحویل میدهد که دانش را در کنار پژوهشهای کاربردی بخدمت گرفته و با نوآوری، کار میآفرینند. ایراد عمده در طرح موضوع و پیگیری ایده دانشگاه کارآفرین، تمرکز بر کارآفرینی فنی- اقتصادی و کم توجهی به جامعیت رویکرد کارآفرینی و تقلیل دانشگاه کارآفرین در حد بنگاه تجاری است.
در نظام آموزش عالی ایران نیز سالهاست که مسئولان و سیاستگذاران علمی کشور موضوع دانشگاه کارآفرین را مطرح می کنند، اما تاکنون نتیجه ملموسی از دانشگاه کارآفرین عینیت پیدا نکرده است. شاهد این مدعا پنجمین همایش پیشرفت و توسعه علمی کشور با محوریت دانشگاه نسل سوم است که در سال 1396در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد و در این همایش مشخص شد که دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی ایران حرکت قابل توجهی به سوی دانشگاه کارآفرین انجام نداده اند. در سند تحول دانشگاههای علوم پزشکی ایران نیز به موضوع حرکت به سمت دانشگاه نسل سوم و کارآفرین شدن تأکید شده است، اما تاکنون علائم عینی قابل قبولی از این برنامه، مشاهده نشده است.
به علاوه، در سالهای اخیر بهدلیل توسعه فزاینده اقتصاد دانشبنیان، اصطلاح «دانشگاه دانشبنیان» ]9[ یا «دانشگاه دانشمحور9» برای توصیف دانشگاه به عنوان نهادی که آگاهانه دانش را مدیریت و به محیط بیرونی منتقل میکند معرفی شده است. چنین دانشگاهی با ذی نفعا