نقش دفاتر انتقال فناوری و دانشگاه ها در تجاری سازی دانش
محورهای موضوعی : تخصصیحمید شفیع زاده 1 * , هدی سادات محسنی 2
1 - دانشگاه آزاد گرمسار
2 - دانشگاه الزهرا(س)
کلید واژه: : دانش, فناوری, انتقال فناوری, مراکز رشد, پارکهای علم و فناوری و تجاریسازی دانش,
چکیده مقاله :
در سالهای اخیر با پیگیری سیاستها وبرنامههای توسعه علمی، خوشبختانه شاهد رشد قابل توجه تولیدات علمی در کشور بودهایم، ولی آنچه که میتواند این رشد را به توسعه پایدار کشور گره زده و موجب پویایی و اثربخشی مؤسسات علمی شود، بکارگیری و تجاریسازی دستاوردهای علمی در جهت تعالی و رفاه جامعه است. دانشگاهها یکی از چندین نهادی میباشند که در کنار نهادها و مؤسسات تحقیقاتی در یک کشور اقدام به توسعه دانش و فناوریهای نوین برای صنایع مختلف میکنند. در حقیقت رسالت علمی دانشگاهها را میتوان تحت عناوین اصلی تولید و انتقال نوآوریها و دانشهای کاربردی طبقه بندی نمود. بدین منظور دانشگاهها اقدام به تأسیس دفاتر انتقال فناوریدر ساختار درونی خود کردهاند تا بدین ترتیب با صنایع مختلف ارتباط نزدیکتری برقرار کنند. یکی از مهمترین لازمههای موفقیت دانشگاهها جهت انجام رسالت علمی خویش، ارتباط مداوم با صنعت و دولت است که تشکیل شبکه سه بعدی صنعت- دانشگاه- دولت، ارتباط با پارکهای فناوری و همچنین تأسیس دفاتر انتقال فناوری به عنوان مصادیق ارتباط دانشگاه با صنعت و دولت تلقی میشود. در مقاله حاضر تلاش شده تا ضمن بررسی ادبیات دفاتر انتقال فناوری به عنوان نهادی پیشرو در دانشگاههای هزاره سوم و حلقه مفقوده در فرآیند تجاری سازی دستاوردهای تحقیقات دانشگاهی، پیشنهادها و راهکارهای مناسبی در جهت راهاندازی و فعالیتهای اثربخش این دفاتر در دانشگاهها ارائه شود.
In recent years the development of policies and programs, fortunately we have seen significant growth in scientific publications, But what can be done to make this growth sustainable development tied to the dynamics and effectiveness of academic institutions, Utilization and commercialization of scientific achievements in the promotion and welfare of the community. Universities are one of the few institutions with research institutions in the country to develop new knowledge and technologies for various industries are. The University's mission to be the main topics of innovation and knowledge transfer and application in classification. University technology transfer offices established in order to have their internal structure so as to establish closer links with industry. One important requirement for success in their academic mission of the university, which has an ongoing relationship with industry and government that Three-dimensional network of industry - university - the state with the establishment of technology parks and technology transfer offices as examples of university-industry-government relations are considered. The paper attempts to review the literature of technology transfer offices in universities as a precursor of the third millennium and the missing link in the process of commercializing academic research achievements, And appropriate suggestions for effective operation and activities of these offices is provided in universities
نقش دفاتر انتقال فناوری و دانشگاه ها
در تجاری سازی دانش
حمید شفیع زاده * هدی سادات محسنی**
*استادیار، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد گرمسار، سمنان
** دانشجوی دکتری، مدیریت آموزش عالی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات
sadatmohseni@gmail.com Shafizadeh11@gmail.com
تاریخ دریافت:12/5/91 تاریخ پذیرش:21/10/91
چکیده
در سالهاي اخير با پيگيري سیاستها وبرنامههاي توسعه علمي، خوشبختانه شاهد رشد قابل توجه توليدات علمي در كشور بودهايم، ولي آنچه كه ميتواند اين رشد را به توسعه پايدار كشور گره زده و موجب پويايي و اثربخشی مؤسسات علمي شود، بكارگيري و تجاریسازی دستاوردهاي علمي در جهت تعالي و رفاه جامعه است. دانشگاهها یکی از چندین نهادی میباشند که در کنار نهادها و مؤسسات تحقیقاتی در یک کشور اقدام به توسعه دانش و فناوريهای نوین برای صنایع مختلف میکنند. در حقیقت رسالت علمی دانشگاهها را میتوان تحت عناوین اصلی تولید و انتقال نوآوریها و دانشهای کاربردی طبقه بندی نمود. بدین منظور دانشگاهها اقدام به تأسیس دفاتر انتقال فناوريدر ساختار درونی خود کردهاند تا بدین ترتیب با صنایع مختلف ارتباط نزدیکتری برقرار کنند. یکی از مهمترین لازمههای موفقیت دانشگاهها جهت انجام رسالت علمی خویش، ارتباط مداوم با صنعت و دولت است که تشکیل شبکه سه بعدی صنعت- دانشگاه- دولت، ارتباط با پارکهای فناوري و همچنین تأسیس دفاتر انتقال فناوری به عنوان مصادیق ارتباط دانشگاه با صنعت و دولت تلقی میشود. در مقاله حاضر تلاش شده تا ضمن بررسی ادبیات دفاتر انتقال فناوری به عنوان نهادی پیشرو در دانشگاههای هزاره سوم و حلقه مفقوده در فرآیند تجاری سازی دستاوردهای تحقیقات دانشگاهی، پیشنهادها و راهکارهای مناسبی در جهت راهاندازی و فعالیتهای اثربخش این دفاتر در دانشگاهها ارائه شود.
واژگان کلیدی: دانش، فناوری، انتقال فناوری، مراکز رشد، پارکهای علم و فناوری و تجاریسازی دانش
مقدمه:در سالهاي اخير انگيزه دانشگاههای مختلف جهت توسعه تمركز از تحقيق و توسعه محض به سمت توسعه علوم كاربردي و ورود به دنياي كسب و كار افزايش يافته است. بسياري از دانشگاههاي بزرگ اقدام به توسعه برنامه هاي انتقال فناوري نموده اند كه نتيجه آن، توسعه مراكز رشد فناوري و ارتباط نزدیک با پاركهاي فناوري بوده است.
توسعه اين برنامهها موجب شده است تا ارتباط نزديكتري میان دانشگاهها و صنايع مختلف برقرار شود تا بدین
ترتیب دانشگاهها بتوانند نقش فعالتري در اقتصاد كشورها
ايفا كنند. از جمله نتايج ارتباط ميان دانشگاه و صنعت ميتوان به توسعه دانش كاربردي جديد، پرورش نيروهاي انساني ماهر در قالب مشاوران دانشگاهي، كاهش هزينه تحقيقات در نتيجه دستيابي سريعتر شركتهاي بزرگ و كوچك به آزمايشگاهها و كتابخانههاي دانشگاهها، ايجاد شبكههاي اجتماعي منسجمی از دانشگاهيان كه ارتباط ميان دانشگاهها و مراكز علمي و صنعت را درك ميكنند،
امكان توجيه راحتتر سرمايهگذاران داخلي و خارجي و
بهبود جايگاه و موقعيت دانشگاهها و دانشجويان در سطح
جامعه اشاره كرد [10]. اگر چه كليه اين منافع در نتيجه ارتباط ميان دانشگاه با صنعت دور از انتظار نيست، اما ساز و كار توسعه اين روابط در كشورهاي مختلف بسيار متفاوت بوده و مستلزم برنامهريزيهاي دقيق است. یکی از مهمترین این سازوکارها که از آن به عنوان حلقه مفقوده ارتباط دانشگاه با صنعت یاد میشود، دفاتر انتقال فناوری است که در این مقاله اهمیت، اهداف و ساختار آن مورد بررسی قرار گرفته است.
1- ارتباط دانشگاه و صنعت
همكاری دانشگاه و صنعت از مصادیق توافقهای قراردادی است كه در خصوص فعالیتهای علمی و پژوهشی و شركتهای تجاری صورت میگیرد. این همكاری معمولاً با هدف دستیابی به توان علمی دانشگاه و تجربههای صنعت و استفاده از آنها صورت میپذیرد. به طوركلی، ارتباط دانشگاه و صنعت شكل توافقهای رسمی و غیررسمی میان این دو نهاد است كه با هدف دستیابی به موفقیتهای بیشتر ایجاد میشود[16]. در این ارتباط، دانشگاه و صنعت تلاش میكنند تا برخی از فعالیتهای علمی خود را به طور مشترك و هماهنگ انجام دهند. به هر حال، همكاریهای دوجانبه این دو نهاد فعالیتهایی را در بر میگیرد كه هر یك از آنها به تنهایی قادر به انجام دادن آنها نیستند. احسانی (1383) معتقد است كه ارتباط مؤثر میان دانشگاه و صنعت زمانی تحقق مییابد كه دانشگاهها با تحقیقات كاربردی در صدد انتقال فناوری برآیند و این امر بدون نهادینه كردن پژوهش در دانشگاهها و همچنین، برآورده ساختن نیازهای آموزشی متخصصان میسر نخواهد شد [13]. سلجوقی (1382) اولین عامل واقعبینانه برای همكاری دانشگاه و صنعت را باور داشتن اهمیت موضوع و ایجاد ارتباط مستمر و محكم برای موفقیت میداند. به زعم وی ارتباط میان دانشگاه و صنعت برای مدتها ارتباطی ویترینی بوده است. باید به این
موضوع اذعان داشت كه صنعت بدون ارتباط تعریف شده و هدفمند با دانشگاه پیشرفت نمیكند. برای مثال، یكی از شرایط لازم برای ”ارتباط دانشگاه و صنعت ایجاد بخش تحقیق و توسعه در صنعت است. بسیاری از صنایع درایران فاقد این بخشاند“ [15].اگر چه در سالهای اخیر همكاریهای دانشگاه و صنعت در برخی زمینهها نظیر انرژی هستهای و پتروشیمی دستاوردهای مهمی برایكشور به ارمغان آورده است، اما این همكاریها و تحقیقات در آموزش عالی كشور فاصله بسیاری با كشورهای پیشرفته دارد. این در حالی است كه در آغاز قرن بیست و یكم دانش به عنوان منبعی راهبردی و حتی برتر از منابع طبیعی و اقتصادی قلمداد میشود و در این میان پاسخگویی به نیازهای جامعه، به ویژه در عرصههای فناوری، از جایگاه ویژهای برخوردار است.
2- دانش و دانشگاه
در دنیای کسب و کار کنونی علاوه بر داراییهای فیزیکی و نیروی انسانی، "دانش" نیز به عنوان یکی از مهمترین لازمههای رشد اقتصادی ضروری و حیاتی است. دانش به محصولات و خدماتی تبدیل میشود که در چرخۀ اقتصاد کشور، مبنای توسعه اقتصاد را تشکیل میدهد. توانایی بهرهگیری از دانش بستگی به سطح دانش کنونی در کشور و نیز ظرفیت تولید دانش توسط نهادهای اقتصادی و نهادهای تحقیقاتی همچون دانشگاهها دارد. در حقیقت، باید بستری فراهم شود تا دانش کنونی و دانش جدید به حوزههای تجاری و صنایع منتقل شوند و در شکل فناوريهای نوین، در تولید محصولات و خدمات مختلف بکار گرفته شوند [8].در واقع، دانش جدید مهمترین درونداد و عامل توسعه نوآوری است و بدین منظور باید قابلیت انتقال آن به فرایندهای تولیدی در بنگاههای اقتصادی فراهم شود.
دانشگاهها یکی از چندین نهادی میباشند که در کنار واحد تحقیق و توسعه بنگاههای اقتصادی و همچنین نهادها و مؤسسات تحقیقاتی اقدام به توسعه دانش و فناوريهای نوین برای بنگاههای اقتصادی میکنند. علاوه بر توسعه دانش و فناوريهای نوین، دانشگاهها توانایی کاربردی نمودن و تجاریسازی دانش جدید را نیز دارند [7].
تجاريسازي نتایج تحقیق،یکی از گامهاي مهم نظام نوآوري1 است که پایداري و استمرارامر تحقیق را تضمین میکند و متناسب با آن علاوه بر فراهم آوردن ارزشهاي اقتصادي قابلتوجه براي سازمانها، رشد اقتصادي دانش محور جامعه را نیز تسریع مینماید. تجاريسازي عبارت است از تبدیلیافتههاي جدید و ایدههاي پژوهشی به محصولات وخدمات و فناوريهاي قابل ارائه به بازار. به عبارت دیگر تجاريسازي تحقیقات مجموعهتلاشهاییاست که به منظور فروش کارهاي تحقیقاتی با هدف کسب سود و ارتباط هرچه بیشترآموزش و پژوهش با اهداف اقتصادي و اجتماعی صورت میپذیرد. با توجه به تعاریف بالا، تجاريسازي را میتوان به بازار رسانیدنیک ایده و یایک نوآوري دانست [8].
بدین ترتیب، میتوان ادعا کرد که دو مأموریت اصلی دانشگاهها در حوزۀ دانش، انجام تحقیقات و کاربردی نمودن آن است و وظیفۀ آنها تنها در خلق دانش جدید خلاصه نمیشود. در واقع، توسعه ارتباط با صنعت از طریق تشکیل مشارکتهای تحقیقاتی و تشکیل نهادهای مختلف- همچون مراکز رشد فناوري و پارکهای فناوری- بعنوان فعالیتهایی محسوب میشوند که در کاربردی نمودن دانش جدید نقش اساسی دارند و در واقع یکی از رسالتهای اصلی دانشگاهها را در عرصۀ کسب و کار پیچیدۀ کنونی تشکیل می دهند [3].
مهمترین عامل تجاریسازی تحقیقات دانشگاهی، مشارکت میان دانشگاه و صنعت و همچنین تأسیس شرکتهای کوچک وابسته به دانشگاه است [4]. بسیاری از تحقیقات حاکی از آن است که بکارگیری دانش در بسیاری از حوزهها مستلزم خلق شبکهای منسجم میان دانشگاه و نهادهای صنعتی و دولتی است[1].
آروندل و جيونا2 (2004)، دریافتند که وجود ارتباط قوی میان دانشگاه و صنعت یکی از مهمترین لازمههای کاربردی نمودن دانش در حوزۀ علوم عمومی است و یکی از ابزارهای مهم تحقق این امر، دفاتر انتقال فناوری دانشگاهی محسوب می شود [2].
3- دفاتر انتقال فناوري دانشگاهی
زماني ميتوان نسبت به موفقيت مراكز رشد و پاركهاي فناوري دانشگاهها اميدوار بود كه فناوريهای جدید به گونهاي مناسب از سطح آزمايشگاهها به سطح صنایع انتقال يابند. در بسياري از دانشگاهها، مراكز يا دفاتر انتقال فناوري3(UTTO ) نقشي واسطهاي را بدين منظور ايفا مي كنند[12].
به طور كلي ميتوان عنوان كرد كه نقش UTTO ها تنها به ايجاد رابطه ميان دانشگاه و صنعت خلاصه نميشود بلكه نقش اصلي آن، نظارت، تسهيل و قانونمند نمودن ، ارتباط ميان شبكه علمي و اجرایي كشور است [2].
در نتیجه ميتوان ادعا كرد كه UTTO ها نقش كليدي در توسعه اقتصادي كشورها از طريق تجهيز زیرساختهاي صنعتي- علمي جهت توسعه و بكارگيري فناوريهاي جديد و همچنين طراحي راهبردهاي انتقال فناوري از دانشگاه به صنعت ايفا ميكنند كه اين امر با توسعه شركتهاي كوچك اقتصادي نیز همراه است. از سویي ديگر، پس از توسعه يك فناوري جديد در مراكز رشد فناوري دانشگاهها و با اعطاي مجوز به شركتهاي فعال در صنعت، هزينه تحقيقات جبران ميشود. بدین ترتیب میتوان ادعا نمود که اعطای مجوز استفاده از فناوري جديد، منبع درآمدی مهم براي دانشگاهها و مؤسسات تحقيقاتي است. دانشگاهها كاتاليزور و واسطه تشكيل شركتهاي جديد و توسعه اقتصادي کشورها محسوب مي شوند [6].
دفتر انتقال فناوری نهادی است كه در جهت حفظ و حمايت از داراييهاي فكري و فناوریهای ايجادشده و يا توسعهيافته در یک مؤسسه و ایجاد زمینه انتقال آن به خارج از مؤسسه فعالیت کرده و به اين ترتيب دانشجو، محقق، مؤسسه و جامعه از منافع حاصله از اين تعامل منتفع ميگردند. دفاتر انتقال نوآوري وظيفه تجاريسازي داراييهاي معنوي يك دانشگاه يا مراكز رشد و فناوري كه شامل حق اختراع، كپي رايت، مارك تجاري، دانش فني و ساير موارد مشابه است را به عهده دارند. در سطحي وسيعتر، اعضاي UTTO مسئوليت ارزيابي و اعلام اكتشافات و اختراعات جديد، حفاظت از اين اختراعات از طريق دريافت مجوز اختراع و ثبت كردن آن، فروش اختراعات به صنايع مربوطه و تنظيم قرارداد و دريافت وجه از صاحبان صنايع و شركتها را بر عهده دارند [5]. از سوي ديگر، به دليل اينكه اين مراكز بخشي از زنجيره خلق ارزش در صنعت به شمار ميروند، راهبردهاي اعطاي امتياز و همچنين سازو كار فعاليت آنها تأثیر زيادي بر فرآيند انتقال و بكارگيري فناوريهاي جديد دارد.
بررسي انواع بيانيههاي ماموريت UTTO در دانشگاههاي مختلف نشان ميدهد كه بيشتر آنها دارای اهداف مشترک زیر هستند:
· اعطاي مجوز استفاده از يك فناوري جديد؛
· مديريت و حفاظت از داراييهاي معنوي؛
· تسهيل فرايند توسعه نوآوري؛
· تأمين مالي تحقيقات و كمك به مخترعان؛
· افزايش آگاهي جامعه نسبت به وجود فناوريهاي جديد
· توسعه روابط صنعتي با شركتهاي مستقل؛
· توسعه اقتصادي منطقه و كشور؛
· توسعه كارآفريني و بنگاههاي كسب و كار زودبازده [6].
4- اهمیت دفاتر انتقال فناوری
دفاتر انتقال فناوري نیز يكي از لازمههاي اساسي تأسيس مراكز رشدفناوري و يا مؤسسات تحقيقاتي ميباشند. متخصصاني كه در اين مراكز در دانشگاهها فعاليت ميكنند، بايد به فرهنگ سازماني و فرايند تحقيقات دانشگاهي آگاهي كامل داشته باشند و از تواناييهاي خود جهت ايجاد ارتباط ميان اين مراكز و صنعت استفاده كنند. در واقع، وظيفه اصلي تجاريسازي فناوريهاي دانشگاهي بر عهده مسئولين اين دفاتر است و اين افراد بايد زمينه لازم را جهت همسانسازي فرهنگ تحقيقاتي دانشگاه با صنايع مختلف فراهم كنند. نتايج تحقيقات نشان ميدهد كه نهادهاي تحقيقاتي ويژهاي كه مدت زمان طولاني از وجود این دفاتر سود میبردهاند، توانستهاند در مدت زمان کمتر و با صرف هزینهای کمتر فناوريهای خود را به صنايع مختلف انتقال دهند و كاركنان اين دفاتر توانستهاند به گونهاي اثربخش ميان شبكههاي صنعتي و دانشگاهي ارتباط برقرار كنند [8].
دفاتر انتقال فناوری نقش بسيار مهمي در كارآفريني دانشگاهي دارند. اولاً اعضاي اين دفاتر قادر به ايجاد شبكهاي منسجم ميان محققان دانشگاهی و شركتهاي سرمايهگذاري هستند و همچنين به عنوان مشاوران مديران شركتها در مورد نحوه جذب منابع مالي و انساني به آنها كمك ميكنند. ثانياً، بسياري از اعضاي اين دفاتر قادر به ارزيابي بازار، طراحي طرح كسب و كار، جذب شركتهاي سرمايهگذاري، هدايت تيمهاي كاري و آمادهسازي فضا و تجهيزات اداري جهت فعاليت شركتهاي كوچك در صنعت هستند[5].
طبق تحقيقي كه توسط اوشی و همکاران(2005)4صورت گرفت نشان داد دانشگاههاي MITو كاليفرنيا و استانفورد، به ترتيب موفقترين دانشگاهها در زمينه توسعه واحدهاي تجاري كوچك از طريق دفاتر انتقال فناوريدانشگاهي تا سال 2004 میلادی بودهاند. تعداد واحدهاي تجاري كه توسط اين دانشگاهها تأسيس و حمايت ميشود به ترتيب برابر با 218، 148 و 101 واحد تجاري بوده است[9].
به طور کلی، خدمات ارائه شده توسط دفاتر انتقال فناوري در طبقات زیر قابل تقسیمبندی است:
v خدمات اطلاعاتی و روابط عمومی: جمعآوری و انتشار اطلاعات در مورد نمایشگاههای تجاری، کنفرانسها و جلسات تخصصی؛
v آموزش و پشتیبانی: برگزاری سمینارهای تخصصی، کارگاههای آموزشی و کلاسهای آموزشی برای محققان و مدیران به منظور آشنایی با نحوۀ فعالیتSME ها5؛
v مشاورههای تخصصی و انجام مطالعات میدانی: تحلیل مشکلات و مسائل شرکتهای SME و ارائه راه حل دقیق و تخصصی جهت بکارگیری یک فناوري ویژه و همچنین مطالعه در مورد امکان پیادهسازی و بکارگیری نوع خاصی از فناوری؛
v انجام تحقیقات به صورت قراردادی: تعیین اهداف تحقیقات ( بررسی هزینه- منفعت اجرای تحقیق). به این نوع قراردادها، انتقال فناوريسخت6نیز گفته میشود؛
v آموزش اجرای تحقیق: طبق این نوع روابط، نحوه انجام تحقیق به کارکنان شرکتهای تجاری مستقل آموزش داده میشود تا بخشی از تحقیق را خود انجام دهند. در این گونه موارد، انتقال فناوريبه صورت مؤثرتری صورت میپذیرد زیرا کارکنان شرکت در انجام تحقیق نقش فعالی دارند؛
v انتقال محقق: در این نوع قرارداد انتقال فناوری، محقق دانشگاهی پس از طی مراحلی از انجام پروژه تحقیقاتی، به شرکت مقصد منتقل میشود و در آن استخدام میشود. این نوع همکاری عموماً موردنظر دانشگاه و مؤسسههای تحقیقاتی نیست چون نیروی متخصص خود را از دست میدهند؛
v تأسیس شرکتهای مستقل جدید: در صورتی که کارآفرین آموزش گیرنده از منابع مالی اندکی برخوردار باشد، از قدرت کارآفرینی خود جهت تأسیس یک شرکت کوچک مستقل استفاده میکند. در این صورت، شرکت تازه تأسیس تحت کنترل و حمایت دانشگاه و یا مؤسسۀ تحقیقاتی قرار میگیرد؛
تشکیل شورای تخصصی و برنامه ریزی انجام تحقیقات: در این شورا، یک یا چند متخصص و محقق برای مدت زمان معینی به شرکت آموزش گیرنده - شرکت مقصد - منتقل میشوند و اقدام به آموزش و مشاوره کارکنان این شرکت میکنند[11].
این خدمات ممکن است توسط چندین شرکت مستقل تحقیقاتی ارائه شود. در اروپا چندین شرکت که نام اختصاری EACRO را انتخاب کردهاند، مجموعهای از خدمات انتقال فناوري را در سطح سخت انجام میدهند. از جمله نمونه های این شرکتها می توان به شرکت FHG در آلمان، LETI در فرانسه، IMEC در بلژیک، RALدر انگلستان، TNOدر هلند، SINTEF در نروژ، VTTدر فنلاند و CSEM در سوئیس اشاره کرد که نقش واسطه را جهت انتقال فناوري از دانشگاه به صنعت ایفا میکنند
5- ساختار UTTO
در این قسمت انواع گونههاي ساختاري UTTO ، راهبردهاي این مراکز و همچنین مزاياي هر يك از اين مراكز را عنوان ميكنيم تا درك كاملي از سازو كار فعاليت اين مراكز حاصل شود:
· ساختار سنتي: طبق اين ساختار، واحد UTTOبه عنوان يك واحد مستقل در سلسله مراتب دانشگاهي تأسيس ميشود كه مسئول آن، وظيفه تهيه و ارائه گزارش به معاون پژوهشی دانشگاه را بر عهده دارد. اين نوع ازUTTO تحت نظارت معاونت تحقيق و توسعه دانشگاه قرار دارد و توسط این معاونت تأمين مالي ميشود. اعضاي اين نوع UTTO نيز دانشجویان دانشگاه هستند كه نقش اصلي آنان اعطاي مجوز اختراعات مركز رشد و فناوري و درآمدزايي از اين طريق است. در اين ساختار، اتخاذ تصميمات راهبردي و استراتژیهای اعطای مجوز بر عهده معاونت پژوهشی دانشگاه است. از جمله مزاياي اين ساختار، سهولت مديريت واحد فناوري و ارتباط زياد آن با معاونت تحقيق و توسعه دانشگاه است.
· واحد تحقيق غير انتفاعي7: اين نوع UTTO به عنوان يك واحد و يا مراكز تحقيقاتي مستقل كه منفك از ساختار مديريتي دانشگاه است اداره ميشود. اين UTTO هيئت مديره مستقل خود را دارد كه در اغلب موارد، رئيس دانشگاه مدير عامل آن ميباشد. دانشگاههاي خصوصي و بسياري از دانشگاههاي بزرگ اقدام به توسعه اين نوع UTTO ميكنند تا از اختيار و استقلال بيشتري جهت توسعه تحقيقات راهبردي و بكارگيري فناوريهاي جديد برخوردار باشند. برخورداري از مزاياي ناشي از توسعه مستقل فناوريها و محصولات جديد نيز دليل ديگر بكارگيري اين ساختار است. اين نوع UTTOداراي بودجهاي مستقل از جانب دانشگاه است، راهبردهاي اعطاي مجوز را به صورت مستقل اجرا ميكند و قادر به تأسيس شركتهاي كوچك در صنايع مختلف است. اين نوع UTTOاز انعطاف بيشتري جهت جبران خدمات پرسنل خود برخورار است و در پارهاي از موارد، استانداردهاي عملكردي ويژهاي را طراحي و اجرا ميكند.
· واحد خصوصي خودگردان8: تعداد كمي از مراكز رشد فناوري بدين ترتيب اداره ميشوند. اين واحدها ممكن است در مراكز تحقيقات دانشگاه و يا محوطه دروني دانشگاه تأسيس شوند. اين واحدها، بر رشد سود خود تمركز دارند و با هدف ايجاد كسب و كارهاي مستقل تأسيس ميشوند. اين نوع UTTOداراي هيئت مديره و مدير عامل مستقل است و كاركنان آن داراي تجربه فعاليت در صنعت هستند. هدف اين UTTO ها جذب سرمايهگذاري بيشتر و سودآوري است. علاوه بر اين، مراكز مذكور از استقلال كامل در تعيين استراتژي اعطاي مجوز و جبران خدمات كاركنان خود برخوردارند. همچنين اين نوعUTTO ها قادر به جذب منابع مالي و دولتي و اجراي برنامههاي توسعه، مذاكره با شركتهاي مستقل جهت اعطاي امتياز اختراع و يا انجام تحقيقات صنعتي و يا تأسيس شركتهاي كوچك و متوسط ميباشند[12]. به نظر ميرسد كه اين ساختار از انعطاف پذيري و استقلال بيشتري جهت ارتباط با صنايع و جذب سرمايه از خارج دانشگاه برخوردار است و بدليل آزادي بيشتر در اتخاذ تصميمات و انتخاب استراتژي، از جذابيت بالاتري نیز جهت کسب سودآوري برخوردار است.
6- پیشینه تجربی دفاتر انتقال فناوری در دانشگاه های ایران
مطالعات پژوهشی در حوزه دفاتر انتقال فناوری در کشورمان محدود است. هاشم نیا (1388) در رساله دکتر خود با عنوان "بررسي تاثير تجاريسازي تحقيقات دانشگاهي بر تنوعبخشي منابع مالي دانشگاهها و دانشكدههاي صنعتي كشور" این موضوع را از منظر جدیدی مورد بررسی قرار داد. تحقق مناسب تجاريسازي تحقيقات دانشگاهي و تنوعبخشي منابع مالي دانشگاهها منوط به تعامل بهينه دو نهاد دانشگاه و بنگاههاي اقتصادي است. اين تعامل از يك سو تأمينكننده زمينه ارتقاء فناوري در صنايع و ساير بخشهاي توليدي كشور است و از سوي ديگر، ايجاد درآمد و بالا بردن توان مالي دانشگاههاي دولتي از طريق توسعه منابع مالي غيردولتي پايدارتر به شمار ميرود. محقق جهت بررسي سير تحولات و رويكردهاي تجاريسازي در برنامه چهارم توسعه كشور و مقايسه تطبيقي آن با ساير كشورها بر مبناي مطالعات كتابخانهاي اقدام کرد و در زمينه كسب ديدگاه صاحبنظران انتقال فناوري از روش پيمايشي با انجام مصاحبه استفاده بعمل آورد. نتايج حاصل از پژوهش نشان داد كه از بين روشهاي تجاريسازي تنها پروژههاي مشترك با صنايع از گذشته مورد توجه بوده است و در سالهاي اخير تعداد آنها و درآمد اختصاصي مرتبط با آن روند افزايشي دارد. در خصوص شناسايي ارتباط بين متغيرهاي عملكردي و نحوه تأثير آنها بردرآمد اختصاصي مشخص گرديد كه بين متغيرهايي مانند انتشار مقالات در نشريات معتبر خارجي و كنفرانسهاي بينالمللي، قراردادهاي تحقيقاتي مشترك و رسالههاي تحصيلات تكميلي با درآمد اختصاصي رابطه معناداري وجود دارد. در زمينه سازوكارهاي پيشبيني شده تجاريسازي در برنامه چهارم توسعه، گامهاي مؤثري از جهت تصويب قوانين و تشكيل نهادهاي حمايتكننده برداشته شده است ولي دانشگاهها عليرغم تأكيدات فراوان به دليل فرهنگ و ويژگيهاي ساختاري حاكم، هنوز در مراحل اوليه قرار دارند. با بررسي ديدگاه فعالان تجاريسازي در دانشگاههاي فني مشخص گرديد كه آنان نقش دفاتر ارتباط با صنعت را در اين فرآيند اساسي تلقي نموده و تعامل پويا با ساير واحدها را براي موفقيت آن ضروري دانستند. از ديدگاه آنان اولويت روشهاي تجاريسازي به ترتيب پروژههاي مشترك، تشكيل شركتهاي تجاري، ثبت اختراعات و صدور پروانههاي بهرهبرداري و ارائه خدمات مشاوره بوده است [18].
ناظمی و همکاران(1389) پس از بررسی مدلهای پیشنهادی انتقال فناوری، که در تحقیقات متعدد جهانی ارائه شده است، با استفاده از رویکرد فراتحلیلی، نکات کلیدی و عوامل مؤثر بر فرآیند انتقال و نیز راهکارهای عملی آن با نتایج تحقیقات داخلیرا ترکیب کردند. نتیجه این کار فراتحلیلی، بهصورت مدلی جامع برای انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت طراحی و پیشنهادشد. منابع مختلفی به عنوان ورودی مدل معرفی شدهاند (دانشگاه، دولت و شرکتهای خصوصی)؛ اما منبع اصلی، افراد مستعد دانشگاهی هستند. دفتر انتقال فناوری، با توجه به ماهیت فعالیت پژوهشی، سطح، هزینه و تناسب بین اجزای فناوری، زمینهساز ورود فناوری به صنعت میشود. صنعت نیز پس از انتخاب فناوری مورد نیاز، راهکار مناسبی را با توجه به معیارهای مشخص برای انتقال فناوری انتخاب نموده و سپس به کاربرد، جذب، انطباق، توسعه و انتشار فناوری میپردازد. در خروجی این مدل، متغیرهایی برای تعیین میزان اثربخشی انتقال فناوری تعریف شدهاند که صنعت، دفاتر انتقال فناوری و ورودیهای مدل، از اثربخشی انتقال فناوری، بازخور دریافت میکنند[17].
در سالهاي اخير با پيگيري سیاستها و برنامههاي توسعه علمي، خوشبختانه شاهد رشد قابل توجه توليدات علمي در كشور بودهايم، ولي آنچه كه ميتواند اين رشد را به توسعه پايدار كشور گره زده و موجب پويايي و اثربخشی مؤسسات علمي شود، بهكارگيري و تجاریسازی دستاوردهاي علمي در جهت تعالي و رفاه جامعه است. بررسی و تحليل چالشهای تجاریسازی دستاوردهای پژوهشی و فناوري کشور نشان ميدهد که مشکلات اصلی در اين زمينه، عمدتاً به عدم تعریف درست پروژههای پژوهشی با هدف تجاریسازی و متناسب با نیازهای مشخص صنعت و جامعه، جهتگیری اندک پروژههای موجود برای پاسخگویی به نیازهاي نهفته در بازار ملی یا بینالمللی، کمبود احساس نیاز بخش تولید و خدمات به نوآوری، کمبود تجربه و توان تخصصی مورد نیاز برای تجاریسازی دستاوردها، مشخص نبودن نقش پژوهشگران در فرآیند تجاریسازی و کمبود انگیزه آنان برای حضور فعال در عرصه تجاریسازی مربوط ميشوند. وزارت علوم تحقیقات و فناوری بهمنظور مقابله با چالشهای ذكر شده و بالابردن قابلیتها و تسهیل فرآیند تجاریسازی دستاوردهای پژوهشی در دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی و فناوری، به راه اندازی دفاتر انتقال فنّاوري در دانشگاهها و پارکهای علم و فناوری دانشگاهی اقدام نمود.
در زمینه اهداف تأسيس دفاتر انتقال فناوري آمده است:
ارتقاء سطح مشاركت مؤسسه در توليد و انتشار فناوري و نوآوري از طريق ساماندهی و هدايت فعاليتهاي مرتبط با بکارگیری و تجاریسازی دستاوردهای پژوهشهای کاربردی و توسعهای مؤسسه و ايجاد زمينة بهرهبرداري از اين دستاوردها در داخل و خارج كشور.
شرح وظايف دفاتر انتقال فناوري نیز به قرار زیر است:
ü تشويق پژوهشگران مؤسسه به افشاء دستاوردهاي پژوهشي و فناوري جهت بهرهبرداري تجاري از آن به نفع خود و مؤسسه
ü هماهنگسازی و هدفمندسازی پروژههای تحقیقاتی مؤسسه در جهت تجاریسازی هرچه بیشتر آنها از طریق ارائه مشاوره به پژوهشگران در مراحل تصويب و اجراي طرحهای تحقیقاتی با هدف افزايش امكان بهرهبرداري از نتايج آنها
ü بررسی و اعلام نظر در خصوص قابلیت تجاریشدن نتایج تحقیقات و ارائه مشاوره در مورد حفاظت از داراییهای فكري و انتشار نتایج تحقیقات
ü انجام اقدامات لازم برای ثبت و حفاظت از داراییهای فکری حاصل از فعالیتهای تحقیقاتی
ü برنامهریزی برای تدوین و مستندسازی دانش، فناوریها و مهارتهای موجود در مؤسسه
ü ارائه آموزش، مشاوره و حمایت در زمینه مدیریت دانش و حفاظت از داراییهای فکری، تدوین دانش فني و مستندسازی فناوري
ü ارزشگذاري دستاوردهای پژوهشی و فناوري جهت انتقال به متقاضيان و ارائه مشاورههای لازم در این خصوص.
ü کمک به تنظیم قراردادهای انتقال فناوري
ü ارائه خدمات مشاورهای مختلف اعم از بازاریابی، مالی و حقوقی بهمنظور انتقال و تجاریسازی فناوری
ü تشكيل پایگاه اطلاعاتي براي ارائه قابلیتها و دانش فنی بدست آمده در مؤسسه و شناسايي نيازهاي جامعه بهمنظور جهتدهي به فعاليتهاي پژوهشي و توسعه فناوري آتي مؤسسه
ü تلاش جهت تأمين منابع مالي و جذب سرمایهگذاران براي خرید دانش فنی و دستاوردهای مؤسسه
ü اطلاعرساني، فرهنگسازی و برگزاري نمایشگاه و فن بازار بهمنظور ایجاد زمینه تبادل دانش فنی(17).
7- نتیجه گیری و پیشنهادها
پس از تحلیل ساختار، نحوه سازماندهی و عملکرد مراکز انتقال فناوري به نظر میرسد که فعالیتهای ترفیعی مناسبی جهت شناساندن این مراکز به بنگاههای اقتصادی فعال در صنایع ایران صورت نگرفته است که عامل اصلی این امر، ضعف ارتباط میان دانشگاهها با صنعت در ایران است. یکی از مهمترین فعالیتهایی که باید در اولویت کاری رؤسای دانشگاهها و مدیران دفاتر انتقال فناوري قرار گیرد، برقرارری ارتباط با نهادهای دولتی و مقامات دولتی محلی است تا بدین ترتیب قوانینی جهت تسهیل ورود دانشگاهها به صنعت تصویب شوند و پروژههای تحقیقاتی بیشتری در سطح ملی و محلی به دانشگاهها و در واقع مراکز انتقال فناوري دانشگاهها واگذار شود. به نظر میرسد که باید قوانینی در مجلس شورای اسلامی تصویب شود تا زمینه ارتباط میان دانشگاه با صنایع از وجاهت قانونی بیشتری برخوردار شود و شرکتهای فعال در صنعت ملزم به تأمین مالی مراکز رشد فناوري تحقیقاتی تازه تأسیس شهرستانها و همچنین اجرای بخشی از فعالیتهای تحقیقاتی خود با کمک دانشگاهها و سایر مراکز علمی معتبر کشور شوند.
به نظر میرسد که مشارکت دادن صاحبان صنایع در هیئت مدیره شرکتهای فناوریمحور جدید، برگزاری سمینارهای تخصصی علمی در صنایع مختلف به خصوص در شهرک های صنعتی شهرهای بزرگ به منظور شناساندن توان بالقوه مراکز رشد فناوری، آموزش اجرای تحقیق به کارکنان واحد تحقیق و توسعه شرکتهای صنعتی، انتقال محققان مراکز رشد فناوري به شرکتهای تجاری فعال در صنعت و حفظ ارتباط با فارغالتحصیلان دورههای کارشناسی ارشد و دکتری جهت استفاده از قدرت علمی و ارتباطی آنان، و توسعه برنامههای روابط عمومی از جمله راهکارهای عملیاتی توسعه و شکوفایی این مراکز میباشد.
از سوی دیگر، تأمین منابع مالی باید به صورت متمرکز به این مراکز واگذار شود تا دانشگاه بتواند با تأسیس خودمختار
منابع
[1] Adams, J.D., Chiang, E.P., Starkey, K. Industry–university cooperative research centers. Journal of Technology Transfer, 26, pp. 73–86, 2001.
[2] Colyvas Jeannette A, From divergent meanings to common practices: The early institutionalization of technology transfer in the life sciences at Stanford University, Research Policy, 36 , pp. 456–476, 2007
[3] Etzkowitz, H., Leydesdorff, L, The dynamics of innovation: from national systems and “Mode 2” to a Triple Helix of university–industry–government relations. Research Policy, 29, pp. 109–123, 2000.
[4] Hsu H., E. B. Roberts, C. E. Eesley, Entrepreneurs from technology-based universities: Evidence from MIT, Research Policy, 36 , 768–788, 2010.
[5] Laurensen, K., Salter, A, Searching high and low: what types of firms use universities as a source of innovation? Research Policy, 33, pp. 1201–1215, 2004.
[6] Markman Gideon D., P. H. Phan, D. B. Balkin, P. T. Gianiodis, Entrepreneurship and
شرکتهای فناوری- محور جدید و حمایت مالی آنها، تجربه واقعی حضور در صنعت را کسب کند. به نظر میرسد که با فاصله گرفتن از ساختار سنتی و روی آوردن به ساختار مراکز تحقیقات صنعتی انتفاعی، مراکز انتقال فناوري دانشگاهی در ایران انگیزه بیشتری جهت طراحی راهبردهای تهاجمی ورود به صنعت بیابند.
همچنین پیشنهاد می شود که دانشگاههاي بزرگ دولتی اقدام به توسعه واحد تحقيق غير انتفاعيكنند تا از اختيار و استقلال بيشتري جهت توسعه تحقيقات راهبردي و بكارگيري فناوريهاي جديد برخوردار باشند. علاوه براین، باید به مراکزی که از عملکرد بهتری برخوردار بوده اند، اختیار جذب منابع مالي و دولتي و اجراي برنامههاي توسعه، مذاكره با شركتهاي مستقل جهت اعطاي امتياز اختراع و يا انجام تحقيقات صنعتي و يا تأسيس شركتهاي كوچك و متوسط به عنوان سازوکارهای تشویقی داده شود تا به دليل آزادي بيشتر در اتخاذ تصميمات و انتخاب استراتژي، این مراکز به کسب سودآوري بیشتر ترغیب شوند
university-based technology transfer, Journal of Business Venturing, 20, pp. 241–263, 2005.
[7] Marques J.P.C., J.M.G. Carac¸ H. Diz, How canuniversity–industry–government interactions change the innovation scenario in Portugal?—the case of the University of Coimbra, Technovation, 26, pp. 534–542, 2009.
[8] Mueller Pamela, Exploring the knowledge filter: How entrepreneurship and university–industry relationships drive economic growth, Research Policy, 35, pp. 1499–1508, 2006.
[9] O’Shea Rory P., T. J. Allen, A. Chevalier, F. Roche, Entrepreneurial orientation, technology transfer and spin-off performance of U.S. universities, Research Policy, 34, pp. 994–1009, 2005.
[10] Powers, J, Commercializing academic research: resource effects on performance of university technology transfer. The Journal of Higher Education, 74 (1), pp. 26–50, 2003.
[11] Seitzer, Dieter, Technology transfer--a flexible link between research, university and industry, European Journal of Engineering Education, 24, 2, Academic Research Library, pp. 139-149, 1999.
[12] Swinbanks David, Japan's universities 'need to strengthen links to industry', Academic Research Library, Nature; vol. 371, pg 371, 2004.
[13] احسانی، محمدرضا، رئیس دفتر ارتباط دانشگاه و صنعت دانشگاه صنعتی اصفهان در مصاحبه با حمیدرضا آراسته،1382.
[14] دفتر برنامه ريزي و سياستگذاري فناوري، راهنماي تجاري سازي دستاوردهاي پژوهشيدر دانشگا هها و مؤسسات پژوهشي و فناوري،1388.
[15] سلجوقی، خسرو مراكز رشد علم و فنّاوری رساله خصوصی دولت برای تعامل دانشگاه و صنعت محور 5: نقش و جایگاه موجود دولت، دانشگاه و صنعت و ترسیم وضع مطلوب آن برای توسعه ملی؛ مجموعه مقالات هفتمین كنگره سراسری همكاریهای دولت،
دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، اصفهان، 1382.
[16] شفیعی، مسعود تاریخچه ارتباط صنعت و
دانشگاه و كنگره سهجانبه؛ مجموعه مقالات هفتمین كنگره سراسری همكاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، اصفهان، 1382.
[17] ناظمی، شمس الدین. اخروی، محمدحسین. ابراهیمی پور، محمد جواد ارائه مدل مفهومی انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت: رویکرد فراتحلیلی، نشریه دانش و فناوری، شماره 3، 1389.
[18] هاشم نیا، شهرام ، بررسي تاثير تجاريسازي تحقيقات دانشگاهي بر تنوعبخشي منابع مالي دانشگاهها و دانشكدههاي صنعتي كشور، رساله دکتری دانشگاه شهیدبهشتی،1388.
[19]شفيعي، مسعود، ارتباط صنعت و دانشگاه: آيندهاي تابناک، پيشينهاي تاريک، چاپ هشتم، انتشارات دانشگاه صنعتي اميرکبير، تهران، 1386.
[1] . National Innovation System
[2] . Arundel &Geuna
[3] . university technology transfer office(UTTO)
[4] . O'Shea et al
[5] . Small and Medium Enterprise(SME)
[6] . Hard Technology
[7] . Non- profit research foundation
[8] . For- profit private extension