در کشورها، نظامی وجود دارد بنام "نظام نوآوری ملی1 " که شبکهای است متشکل از نهادهای مختلف که در ارتباط منطقی با یکدیگر، ضمن برقراری جریان اطلاعات و تبادل فی مابین، زمینه و بستر مناسب تولید و توسعهی علم و فناوری را فراهم ميسازد. این نظام، زنجیره ارزشی ایده تا محصول و چکیده کامل
در کشورها، نظامی وجود دارد بنام "نظام نوآوری ملی1 " که شبکهای است متشکل از نهادهای مختلف که در ارتباط منطقی با یکدیگر، ضمن برقراری جریان اطلاعات و تبادل فی مابین، زمینه و بستر مناسب تولید و توسعهی علم و فناوری را فراهم ميسازد. این نظام، زنجیره ارزشی ایده تا محصول و بازار را شکل ميدهد و فضای نوآوری و فعالیتهای نوآورانه را در سرتاسراین زنجیره مهیا ميکند.
آموزش عالی یکی از اجزاء اصلی و محوری در این شبکه و نظام است. در نتیجه مفاهیم کیفیت در آموزش عالی در چارچوب نظام نوآوری ملی که در هزاره سوم حتی به "نظام نوآوری ملی باز2 " نیز تبدیل شده است، قابل بررسی و تحلیل ميباشد. درواقع با رویکرد سیستمی، کیفیت در آموزش عالی از طرفی تأثیر پذیر از "نظام نوآوری ملی باز" است و از سوی دیگر تأثیر گذار بر آن نیز خواهد بود. بنابراین کیفیت در آموزش عالی مقولهای است چند بعدی که مستلزم برنامه کیفیت و مدیریت برآن است.
این مقاله قصد دارد ضمن بیان جایگاه آموزش عالی در نظام نوآوری ملی و تاکید برتحول ایجاد شده در ماموریت دانشگاهها، نقش مدیریت تکنولوژی را نیز در بحث کیفیت با نگاه سیستمی منعکس سازد. سپس باتشریح دیدگاهها و مدلها در خصوص کیفیت در آموزش عالی، تعریف کیفیت را با توجه به جایگاه و ماموریت جدید آموزش عالی، بهمراه مدل مفهومی پیشنهادی ارائه نماید. بدیهی است کیفیت مفهومی است که باید بصورت جریان و فرهنگ نه صرفا ابزاری، در محیطهای آموزش عالی نگریسته شود تا زمینههای نهادینه شدن آن فراهم آید. دراین ارتباط ضروری است که برنامه کیفیت کوتاه مدت و بلند مدت بطورهماهنگ و موازی در چارچوب نظام نوآوری حاکم بر آموزش عالی تدوین، برنامهریزی و اجرا شود.
پرونده مقاله
جهان امروز جهان دانش است. واژههايي نظير اقتصاد دانشمحور و سازمانهاي دانشمحور، همگي بيانگر نقش فراگير دانش و آگاهي در كسب برتري و مزيتهاي رقابتي و دستيابي به ابعاد توسعهاند. در اقتصاد مبتني بر دانش، دانشگاهها علاوه بر مأموريتهاي آموزشي و تحقيقاتي، مأموريت جدید مش چکیده کامل
جهان امروز جهان دانش است. واژههايي نظير اقتصاد دانشمحور و سازمانهاي دانشمحور، همگي بيانگر نقش فراگير دانش و آگاهي در كسب برتري و مزيتهاي رقابتي و دستيابي به ابعاد توسعهاند. در اقتصاد مبتني بر دانش، دانشگاهها علاوه بر مأموريتهاي آموزشي و تحقيقاتي، مأموريت جدید مشاركت فزايندهتر در نوآوري و توسعه تكنولوژي را عهدهدار گشتهاند. در فرآیند کلی دانش محوری، ارتباط دانشگاه و صنعت بخشي از يك سياست جامع و درازمدت علوم و فناوري كشورها است. بر اين اساس دانشگاهها با توجه به ظرفيتهايي كه بهعنوان نهاد توليدکننده و اشاعهدهنده دانش دارند، نقش اساسي را در نوآوري صنعتي و تكنولوژيکي ايفا ميكنند. لذا ضرورت ارتباط دانشگاهها و صنایع بیش از گذشته احساس میگردد، اگرچه مقوله مذکور موضوع جدیدی نمیباشد، اما مستلزم ارائه راهکاری نو در عرصههای مختلف است. مقاله حاضر ضمن بررسی عوامل مؤثر بر فرایند ارتباط مذکور در سطح کلان، با بهرهگیری از نتایج یک مطالعه تطبیقی، پیشنهاداتی را برای تسهیل در امر ارتباط تنگاتنگ دانشگاه و صنعت ارائه مینمايد.
پرونده مقاله