نیل به تمدن برتر صنعتی و توسعه صنعت پیشرفته و هوشمند آینده از اهداف کلان و دغدغه جدی بسیاری از کشورهای توسعه یافته و پیشتاز جهان است. از اینرو این کشورها اقدام به چشمانداز و تصویرسازی صنعت آینده خود و برای تحقق این تصاویر، طرحها و برنامههای کلان ملی و نقشههای راه چکیده کامل
نیل به تمدن برتر صنعتی و توسعه صنعت پیشرفته و هوشمند آینده از اهداف کلان و دغدغه جدی بسیاری از کشورهای توسعه یافته و پیشتاز جهان است. از اینرو این کشورها اقدام به چشمانداز و تصویرسازی صنعت آینده خود و برای تحقق این تصاویر، طرحها و برنامههای کلان ملی و نقشههای راه متعددی تهیه و سرمایهگذاریهای گسترده و هدفمندی انجام دادهاند، بهگونهای که ما امروزه شاهد رقابت چند برنامه عمده در جهان جهت ساخت تمدن صنعتی آینده هستیم. این مقاله یک مطالعه از نوع کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف بررسی تطبیقی تصاویر، چشماندازها و طرحهای صنعت آیندهِ کشورهای پیشتاز به منظور بهینهکاوی و استخراج دلالتها، درسها و آموزهها برای توسعه صنعتی کشور است. در ابتدا به اجمال پارادایم و تمدن صعتی نوین آینده یعنی انقلاب چهارم صنعتی معرفی شده و سپس مهمترین تصاویر و طرحهای کلان صنعت آینده سه کشور پیشتاز در مواجهه با این انقلاب شامل اتحادیه اروپا بویژه کشور آلمان (صنعت نسل چهار و پنج )، چین (ساخت چین 2025 و ابرقدرت برتر تولید در 2049 )، آمریکا (اینترنت اشیا صنعتی، ساخت پیشرفته و هوشمند2030 ) به اجمال شناسایی و در نهایت با بررسی تطبیقی این تصاویر، مهمترین یافتههای کلیدی، دلالتها، درسها و آموزهها برای برای دولت، دانشگاه و صنعت ارائه شده است. لازم است کشور عزیزمان با فهم عمیق این تصاویر و طرحهای کلان، مواجهه هوشمندانهای با این تحولات داشته باشد تا دچار غافلگیری راهبردی نشود.
پرونده مقاله
مواجهه هوشمندانه با انقلاب چهارم صنعتی و بهرهگیری از قابلیتها و فرصتهای ناشی از آن جهت دستیابی به صنعت پیشرفته و هوشمند آینده از دغدغه های مهم و جدی کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه در جهان است. از اینرو اغلب اقتصادهای پیشرفته در دنیا، مفهوم صنعت 4.0 یا فناوریهای چکیده کامل
مواجهه هوشمندانه با انقلاب چهارم صنعتی و بهرهگیری از قابلیتها و فرصتهای ناشی از آن جهت دستیابی به صنعت پیشرفته و هوشمند آینده از دغدغه های مهم و جدی کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه در جهان است. از اینرو اغلب اقتصادهای پیشرفته در دنیا، مفهوم صنعت 4.0 یا فناوریهای نوظهور و بنیانکن مرتبط با آن را در سیاستها و برنامههای ملی خود لحاظ و اقدام به تهیه طرحها، برنامه های کلان ملی، نقشههای راه توسعه و سرمایه گذاری گسترده نمودهاند. این مقاله یک مطالعه از نوع کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف بررسی تطبیقی طرحها و برنامههای کلان صنعت آیندهِ سه کشور ژاپن، هند و مالزی به منظور بهینه کاوی و استخراج یافتههای کلیدی برای توسعه صنعتی کشور است. در ابتدا به اجمال کلان روند و پارادایم صنعتی نوین آینده یعنی انقلاب چهارم صنعتی معرفی شده و سپس طرحهای کلان توسعه صنعت آینده سه کشور منتخب در مواجهه با این انقلاب شامل کشورهای ژاپن(جامعه پنجم و صنایع متصل )، مالزی(صنعت پیشتاز ) و هند(ساخت در هند ) به اجمال معرفی و در نهایت با تحلیل اسنادی و بررسی تطبیقی این تصاویر، مهمترین یافتههای کلیدی، دلالتها، درسها و آموزه ها برای برای دولت، دانشگاه و صنعت ارائه شده است. لازم است کشور عزیزمان با فهم عمیق و درک ابعاد این انقلاب، مواجهه هوشمندانه ای با این تحولات داشته چرا که سرنوشت کشورهایی که در این زمینه عقب بیافتند ذلت و استعمارزدگی است.
پرونده مقاله
بررسی تاریخی نشان میدهد که پروبلماتیک تکنولوژی و تمدن از مسائل بنیادینی است که بویژه در بین دو جنگ جهانی اول و دوم در آلمان مطرح شده و پس از آن تاریخ طنین گستردهای نیز در مقاطع مختلف در فضای فکری ایران یافته است. از جمله مهمترین صورتبندیهای این مسأله به دهه پنجاه ش چکیده کامل
بررسی تاریخی نشان میدهد که پروبلماتیک تکنولوژی و تمدن از مسائل بنیادینی است که بویژه در بین دو جنگ جهانی اول و دوم در آلمان مطرح شده و پس از آن تاریخ طنین گستردهای نیز در مقاطع مختلف در فضای فکری ایران یافته است. از جمله مهمترین صورتبندیهای این مسأله به دهه پنجاه شمسی باز میگردد که در یک چرخش فرهنگی- سیاسی گسترده از دهه چهل به دهه پنجاه، مسأله تکنولوژی و تمدن در صدر مسائل روشنفکری حکومتی و اپوزوسیون قرار میگیرد. بر خلاف تصور معمول این مسأله در آن مقطع صرفاً در سطح نظری باقی نمانده و به تصمیمات استراتژیک و اجرایی مهمی در سطوح سیاستگذاری و حکمرانی منجر میشود. از جمله مهمترین این موارد نصب سیدحسین نصر فیلسوف اسلامی سنتگرا به عنوان نایب تولیت دانشگاه سلطنتی تکنولوژی آریامهر (شریف کنونی) از سال 1351 تا 1354 است که تاکنون مورد ارزیابی تاریخی و تحلیلی قرار نگرفته است. این پژوهش به این پرسش اصلی میپردازد که انتصاب یک فیلسوف سنتگرا به ریاست پیشروترین دانشگاه تکنولوژی کشور در اوج دوران نوسازی رژیم پهلوی را چگونه میتوان توضیح داد.
پرونده مقاله