یکی ازعوامل موفقیت بنگاهها در دنیای کنونی توجه به نوآوری و قابلیتهای نوآوری در شرکتها است و شرکتها برای تضمین بقای خود نیازمند قابلیتنوآوری هستند زیرا قابلیت نوآوری باعث تطابق شرکت با محیط پیچیده جهان امروز میشود. از سوی دیگر، رابطه نوآوری با کارآفرینی سازمانی بسیار چکیده کامل
یکی ازعوامل موفقیت بنگاهها در دنیای کنونی توجه به نوآوری و قابلیتهای نوآوری در شرکتها است و شرکتها برای تضمین بقای خود نیازمند قابلیتنوآوری هستند زیرا قابلیت نوآوری باعث تطابق شرکت با محیط پیچیده جهان امروز میشود. از سوی دیگر، رابطه نوآوری با کارآفرینی سازمانی بسیار تاملبرانگیز و قابل توجه است و در اصل این نوآوری از اجزا و مولفههای جداییناپذیر و دستمایه کارآفرینی سازمانی محسوب می شود. در این پژوهش با مروری بر این عوامل، تأثیر قابلیت نوآوری بر بقای شرکتهای کوچک و متوسط با میانجیگری کارآفرینی سازمانی با استفاده از رویکرد معادلات ساختاری بررسی شده است. روش پژوهش، توصیفی و براساس هدف نیز کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه پرسنل شرکت مواد غذایی تهران همبرگر به تعداد 180 نفر است، که نمونهگیری به روش تصادفی ساده انجام شده است و با استفاده از جدول مورگان 123 نفر انتخاب گشتند. پس از جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه به بررسی و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده پرداخته شد که نتایج نشاندهنده تأثیر مثبت قابلیت نوآوری بر بقای شرکت و قابلیت نوآوری بر کارافرینی سازمانی است.
پرونده مقاله
عصر حاضر، عصر تحولات و تغییرات شگرف در فناوریهاست. عصری که ساختار فکری آن آکنده از عمق بخشیدن به اطلاعات و توجه به مشارکت نیروی انسانی خلاق و دانش گرا به جای نیروی انسانی عملکردی است. از اینرو مدیریت هوشیار بر آن است تا هرچه بیشتر و بهتر در جهت استفاده از ابزاری به نا چکیده کامل
عصر حاضر، عصر تحولات و تغییرات شگرف در فناوریهاست. عصری که ساختار فکری آن آکنده از عمق بخشیدن به اطلاعات و توجه به مشارکت نیروی انسانی خلاق و دانش گرا به جای نیروی انسانی عملکردی است. از اینرو مدیریت هوشیار بر آن است تا هرچه بیشتر و بهتر در جهت استفاده از ابزاری به نام دانش برای رویارویی و مقابله با عوامل عدم اطمینان، حفظ موقعیت و ایجاد خلاقیت و نوآوری، جهت گسترش عرصه رقابتی خود بر آید؛ این امر مستلزم آن است که مؤسسات کوچک و متوسط با ارج نهادن به مدیریت دانش و متقابلاً مدیریت خلاقیت و نوآوری، آنرا به عنوان یک نیاز استراتژیک و ضروری جهت پیشگامی در عرصه رقابت پذیری در زمره برنامههای دارای اولویت خود قرار دهند. امروزه سازمانهایی موفق هستند و میتوانند در دنیای پر رقابت ادامه حیات بدهند که دائماً افکار و اندیشههای جدید و نوآورانه را در سازمان کاربردی سازند. این امر تنها از عهده مدیران و کارکنان خلاق بر خواهد آمد و مستلزم بکارگیری اهرمهای مناسب جهت بهینه ساختن موفقیت نوآوری میباشد. مقاله حاضر به بحث پیرامون مدیریت دانش، نوآوری و نقش و جایگاه مدیریت دانش در رشد و توسعه نوآوری مؤسسات کوچک و متوسط دانش بنیان پرداخته است.
پرونده مقاله
تحقق اهداف مندرج در سند چشم انداز بيست ساله 1404 و دستيابی به جايگاه نخست علمی، فناوری و اقتصادی منطقه، مستلزم طی طريق مسير توسعه مبتنی بر دانش در سالهای پيش رو در کشور است که دگرديسی اقتصاد تک محصولی و متکی بر نفت به اقتصاد دانش، از جمله الزامات اساسی آن محسوب میشود. چکیده کامل
تحقق اهداف مندرج در سند چشم انداز بيست ساله 1404 و دستيابی به جايگاه نخست علمی، فناوری و اقتصادی منطقه، مستلزم طی طريق مسير توسعه مبتنی بر دانش در سالهای پيش رو در کشور است که دگرديسی اقتصاد تک محصولی و متکی بر نفت به اقتصاد دانش، از جمله الزامات اساسی آن محسوب میشود. تحقق اقتصاد دانش با رويکردی جهانی نيازمند پيدايش، نضج و برقراری تعاملات پويا ميان نظامهای ملی علم، فناوری، نوآوری و کارآفرينی در کشور است که نظام ملی نوآوری از جايگاه ويژهای در اين ميان و در راستای دستيابی به توسعه و اقتصاد مبتنی بر دانش برخوردار است. نهادهای اساسی شکل دهنده نظام ملی نوآوری بر اساس الگوی مارپيچ سه عاملی اتزكويتز و ليدسدروف مشتمل بر سه نهاد دولت، دانشگاه و صنعت است. از ديگر سو، اشاعه، ترويج و تعميق فرهنگ کارآفرينی در ميان آحاد جامعه به طور اعم و در ميان سه نهاد اساسی فوق در سطوح کلان، ميانی و خرد به طور اخص، به عنوان يکی از مهمترين الزامات و پيش نيازهای تحقق و توسعه نظام ملی نوآوری در کشور محسوب میشود. بنابراين مقاله حاضر در بخش نخست به تبيين جايگاه نظام ملی نوآوری در فرايند توسعه ملی خواهد پرداخت، سپس توسعه فرهنگی کشور به ويژه در حوزه نوآوری و کارآفرينی مورد مداقه قرار خواهد گرفت و در نهايت علاوه بر تشريح نقش توسعه فرهنگ کارآفرينی در شکل گيری و گسترش نظام ملی نوآوری، راهکارهای اجرايي به منظور ارتقا و بهبود اين خرده فرهنگ ارزشمند و اساسی در کشور ارائه خواهد گرديد.
پرونده مقاله
در کشورها، نظامی وجود دارد بنام "نظام نوآوری ملی1 " که شبکهای است متشکل از نهادهای مختلف که در ارتباط منطقی با یکدیگر، ضمن برقراری جریان اطلاعات و تبادل فی مابین، زمینه و بستر مناسب تولید و توسعهی علم و فناوری را فراهم ميسازد. این نظام، زنجیره ارزشی ایده تا محصول و چکیده کامل
در کشورها، نظامی وجود دارد بنام "نظام نوآوری ملی1 " که شبکهای است متشکل از نهادهای مختلف که در ارتباط منطقی با یکدیگر، ضمن برقراری جریان اطلاعات و تبادل فی مابین، زمینه و بستر مناسب تولید و توسعهی علم و فناوری را فراهم ميسازد. این نظام، زنجیره ارزشی ایده تا محصول و بازار را شکل ميدهد و فضای نوآوری و فعالیتهای نوآورانه را در سرتاسراین زنجیره مهیا ميکند.
آموزش عالی یکی از اجزاء اصلی و محوری در این شبکه و نظام است. در نتیجه مفاهیم کیفیت در آموزش عالی در چارچوب نظام نوآوری ملی که در هزاره سوم حتی به "نظام نوآوری ملی باز2 " نیز تبدیل شده است، قابل بررسی و تحلیل ميباشد. درواقع با رویکرد سیستمی، کیفیت در آموزش عالی از طرفی تأثیر پذیر از "نظام نوآوری ملی باز" است و از سوی دیگر تأثیر گذار بر آن نیز خواهد بود. بنابراین کیفیت در آموزش عالی مقولهای است چند بعدی که مستلزم برنامه کیفیت و مدیریت برآن است.
این مقاله قصد دارد ضمن بیان جایگاه آموزش عالی در نظام نوآوری ملی و تاکید برتحول ایجاد شده در ماموریت دانشگاهها، نقش مدیریت تکنولوژی را نیز در بحث کیفیت با نگاه سیستمی منعکس سازد. سپس باتشریح دیدگاهها و مدلها در خصوص کیفیت در آموزش عالی، تعریف کیفیت را با توجه به جایگاه و ماموریت جدید آموزش عالی، بهمراه مدل مفهومی پیشنهادی ارائه نماید. بدیهی است کیفیت مفهومی است که باید بصورت جریان و فرهنگ نه صرفا ابزاری، در محیطهای آموزش عالی نگریسته شود تا زمینههای نهادینه شدن آن فراهم آید. دراین ارتباط ضروری است که برنامه کیفیت کوتاه مدت و بلند مدت بطورهماهنگ و موازی در چارچوب نظام نوآوری حاکم بر آموزش عالی تدوین، برنامهریزی و اجرا شود.
پرونده مقاله
برقراري و تقويت روابط میان نهادهاي علمی و بنگاههاي صنعتی از مهم ترین موضوعات سیاست گذاری نوآوری در کشورهای مختلف است. ایجاد و تقويت اين ارتباطات، زمینه ايجاد، انتقال و انتشار و بهرهوري از ذخاير دانش در سطح نظام ملی نوآوری را فراهم می-سازد. در كشورهاي مختلف، مکانیزم ه چکیده کامل
برقراري و تقويت روابط میان نهادهاي علمی و بنگاههاي صنعتی از مهم ترین موضوعات سیاست گذاری نوآوری در کشورهای مختلف است. ایجاد و تقويت اين ارتباطات، زمینه ايجاد، انتقال و انتشار و بهرهوري از ذخاير دانش در سطح نظام ملی نوآوری را فراهم می-سازد. در كشورهاي مختلف، مکانیزم های رسمی و غیررسمی مختلفی برای ارتباط میان بخش های علمی و صنعتی استفاده ميشود كه ميتوان از تجارب آنها برای ایجاد این ارتباطات در كشور الگوبرداري کرد.
در مقاله حاضر، تجارب نهادهای برخي از كشورها که مرتبط با ایجاد ارتباط بخش علمی (دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی) و بخش صنعتی و کمک به تجاری سازی دستاوردهای تحقیقاتی و گسترش شرکت های دانش بنیان میبا شند، مورد تحليل قرار گرفته و در نهايت مدلی مفهومی برای شناخت و ارزیابی تعاملات بخش های علمی و صنعتی ارایه شده است. چارچوب پیشنهادی این مقاله
می تواند تبیین کننده ابعاد مختلف ایجاد ارتباط بخشهای علمی و صنعتی باشد.
پرونده مقاله
يکي از عوامل مهمي که منجر به ايجاد شکاف بين کشورها شده است، تفاوت در توانمندي آن ها در انجام نوآوري مستمر در تمامي ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي مي باشد. با توجه به رشد سريع فنّاوري در دو دهه ی اخير و پيش بيني اين روند در آينده، بيشک اگر تمهيدات مناسبي انديشيد چکیده کامل
يکي از عوامل مهمي که منجر به ايجاد شکاف بين کشورها شده است، تفاوت در توانمندي آن ها در انجام نوآوري مستمر در تمامي ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي مي باشد. با توجه به رشد سريع فنّاوري در دو دهه ی اخير و پيش بيني اين روند در آينده، بيشک اگر تمهيدات مناسبي انديشيده نشود، با گذشت زمان بر وسعت اين شکاف افزوده خواهد شد. يکي از راههاي مقابله با اين چالش، افزايش توانمندي نوآوري در كشور از طريق افزايش فعاليتهاي تحقيق و توسعهی در بخشهاي مختلف اقتصادي مي-باشد. تجارب جهاني نشان مي دهد، کشورهايي که در زمينه تحقيقات، بيشترين هزينه را متحمل شده اند، آنهايي هستند که صاحب فناوري و صنايع پيشرفته اند. از اين رو هدف مقاله ي حاضر، بررسي نقش مراکز در نوآوري و روش تحقیق به کار رفته برای آن، تحلیل استنادی می باشد. یافته های به دست آمده نشان می دهد که براي انجام نوآوري موفق، بايد تعامل مناسبي بين اجزاء اصلي «نظام ملي نوآوري» يعني دولت، صنعت، دانشگاه ها و مؤسسات پژوهشي از طريق گسترش فعاليتهاي تحقيق و توسعه و کاربردي کردن نتايج تحقيقات، وجود داشته باشد. بنابراین می توان این گونه نتیجه گیری کرد که بين تحقيقات و نوآوري و در نتيجه ميزان پيشرفت حقيقي در تمامی کشورهای دنیا و به ویژه در کشور ما رابطه مستقيم وجود دارد. در این راستا بايد با اتخاذ سياستهاي مناسب، موانع پيش روي پژوهش و نوآوري در کشور (که در این مقاله به برخی از آن ها اشاره شده است) برداشته شود.
پرونده مقاله
مقالهی حاضر تلاش دارد با بررسي انواع الگوها و نظريههاي نوآوري از جمله الگوي خطي نوآوري، نظام نوآوري و مدل مارپيچ سهگانه، سير تحولي تعامل سه نهاد دانشگاه، دولت و صنعت را در سطح جهان و همچنين ايران مورد مطالعه قرار دهد و با انجام موردکاوي تجربههاي دفتر همكاريهاي فناو چکیده کامل
مقالهی حاضر تلاش دارد با بررسي انواع الگوها و نظريههاي نوآوري از جمله الگوي خطي نوآوري، نظام نوآوري و مدل مارپيچ سهگانه، سير تحولي تعامل سه نهاد دانشگاه، دولت و صنعت را در سطح جهان و همچنين ايران مورد مطالعه قرار دهد و با انجام موردکاوي تجربههاي دفتر همكاريهاي فناوري، در زمينهی تعامل اين سه نهاد، شيوهها، روشها و الگوهاي حاكم بر اين تعامل سهگانه، در اين تجربهها را شناسايي کر
ده و سازگاري آنها را مدل مارپيچ سهگانه نشان دهد. و در انتها بر اساس يافتههاي بدست آمده پيشنهادهاي سياستي مناسب را برای تعامل موفق دولت، صنعت و دانشگاه در ايران ارائه نمايد.
پرونده مقاله
پارکهای علم و فناوری، به عنوان یک سازمان و با هدف افزایش ثروت در جامعه از طرف متخصصان حرفهای مدیریت میشوند تا جریان دانش و فناوری را میان دانشگاهها، مؤسسههای تحقیق و توسعه، شرکتهای خصوصی و بازار به حرکت درآورند. این پارکها از طریق مراکز رشد، سازمانهای نوآور را ت چکیده کامل
پارکهای علم و فناوری، به عنوان یک سازمان و با هدف افزایش ثروت در جامعه از طرف متخصصان حرفهای مدیریت میشوند تا جریان دانش و فناوری را میان دانشگاهها، مؤسسههای تحقیق و توسعه، شرکتهای خصوصی و بازار به حرکت درآورند. این پارکها از طریق مراکز رشد، سازمانهای نوآور را تقویت و فرایندهای زایشی را تسهیل میکنند و به عنوان محیطی عمل میکنند که در آن واحدهای تحقیقاتی مستقل یا وابسته به سازمانها و صنایع، مجتمع شده و زیر پوشش و حمایت قرار گیرند تا به خلاقیت و نوآوری بپردازند. مأموریت نهایی این پارکها هماهنگ کردن نتایج به دست آمده از پژوهشهای دانشگاهی با نیازهای صنعت در جهت پُر کردن خلأ رابطه صنعت و دانشگاه میباشد و این امر درنهایت به تجاریسازی دانش منجر خواهد شد. بنابراین با توجه به این کارکردها، شکلگیری و توسعه بسیاری از پدیدههای نوظهور فناوری از درون این پارکها به وقوع میپیوندند و دولتها میکوشند با ایجاد محیطی مناسب، شرایط کار و فعالیت را برای شرکتهای کوچک و متوسط و جذب شرکتهای بینالمللی مبتنی بر فناوری فراهم کنند. در ایران نیز در سالهای گذشته این پارکها گسترش چشمگیری یافته و در شرایطی که کشور با تحریمهای یک جانبه مواجه بوده، توانستهاند نقش تأثیرگذاری در استفاده از دانش و فناوری بومی ایفا نمایند. در این راستا هدف از مقاله حاضر پرداختن به اهمیت و کارکردهای اصلی پارکهای علم و فناوری در دنیا و همچنین ایران میباشد. در ادامه با توجه به نقش پارک فناوری پردیس بهعنوان بزرگترین و مهمترین پارک فناوری کشور در توسعه اقتصاد دانشبنیان و همچنین جایگاه راهبردی آن در زیستبوم نوآوری، مورد بررسی قرار گرفته است.
پرونده مقاله
مبانی اقتصاد دانشبنیان را نوآوری و تحقیق و توسعه فناوری تشکیل میدهد که فعالیتی هزینهبر و پرریسک است. با توجه به هزینه و ریسک فراوان توسعه فناوری، بخش خصوصی به تنهایی از عهده این کار برنمیآید و ازاینرو، دولتها در کشورهای مختلف نهادها و سازوکارهای متنوعی را برای تأم چکیده کامل
مبانی اقتصاد دانشبنیان را نوآوری و تحقیق و توسعه فناوری تشکیل میدهد که فعالیتی هزینهبر و پرریسک است. با توجه به هزینه و ریسک فراوان توسعه فناوری، بخش خصوصی به تنهایی از عهده این کار برنمیآید و ازاینرو، دولتها در کشورهای مختلف نهادها و سازوکارهای متنوعی را برای تأمین مالی نوآوری توسعه دادهاند. در ایران نیز از حدود 10 سال پیش بحث شکلگیری و توسعه اقتصاد دانشبنیان با تصویب «قانون حمایت از شرکتها و مؤسسات دانشبنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات» آغاز شده است و به منظور تأمین مالی این شرکتها، صندوق نوآوری و شکوفایی راهاندازی شده است. در این نوشتار، نگاهی داریم بر مبانی قانونی شکلگیری صندوق نوآوری و شکوفایی و رویکردها و خدمات متنوع این صندوق در راستای حمایت از نوآوری و توسعه فناوری و درنتیجه تحقق اقتصاد دانشبنیان در کشور.
پرونده مقاله
فرانوگرایی از جمله نظریه های جدیدی است که در پاسخگویی به نیازهای سازمان ها و جامعه مطرح شده است. عملی ساختن چنین مدیریتی در سازمان، نیازمند وجود شرایطی است. فرهنگ سازمانی و نوآوری سازمانی را می توان از عوامل تأثیرگذار دانست. لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه فرهنگ سازمانی چکیده کامل
فرانوگرایی از جمله نظریه های جدیدی است که در پاسخگویی به نیازهای سازمان ها و جامعه مطرح شده است. عملی ساختن چنین مدیریتی در سازمان، نیازمند وجود شرایطی است. فرهنگ سازمانی و نوآوری سازمانی را می توان از عوامل تأثیرگذار دانست. لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و نوآوری سازمانی با پیاده سازی مؤلفه های مدیریت فرانوگرا در میان کارکنان دانشگاه کاشان است. نوع مطالعه توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل 430 نفر از کارکنان دانشگاه کاشان بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 203 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. از سه پرسشنامه فرهنگ سازمانی، نوآوری سازمانی و فرانوگرایی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روایی محتوایی و سازه پرسشنامه ها تایید شد. پايايي پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه فرهنگ سازمانی 88/0، نوآوی سازمانی 82/0 و فرانوگرایی 79/0 برآورد شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و آموس در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها نشان داد میانگین هر یک از مولفه های فرهنگ سازمانی به جز مؤلفه های توجه به ره آورد و سنجش پایداری، پایین تر از حد متوسط بود. میانگین مؤلفه های نوآوری سازمانی و مدیریت فرانوگرا پایین تر از حد متوسط بود. ضریب همبستگی نشان داد بین فرهنگ سازمانی و میزان تحقق مؤلفه های مدیریت فرانوگرا 68/0 و بین نوآوری سازمانی و تحقق مؤلفه های مدیریت فرانوگرا 72/0 رابطه مثبت و معنادار وجود داشت.
پرونده مقاله
تغییر نقش دانشگاه با توجه به تغییر جهتگیری های اقتصادی-سیاسی در پایان جنگ سرد، تغییر نگرش به پژوهش در مراکز دانشگاهی را به دنبال داشت. با توجه به جهتگیری های اقتصادی جدید که نقش مدیریت اقتصاد را از دولت به بازار منتقل کرده است و به تغییر نگرش به پژوهش در دانشگاه ها و چکیده کامل
تغییر نقش دانشگاه با توجه به تغییر جهتگیری های اقتصادی-سیاسی در پایان جنگ سرد، تغییر نگرش به پژوهش در مراکز دانشگاهی را به دنبال داشت. با توجه به جهتگیری های اقتصادی جدید که نقش مدیریت اقتصاد را از دولت به بازار منتقل کرده است و به تغییر نگرش به پژوهش در دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی انجامیده است، این تقاضا شکل گرفته است که دانشگاه باید حداقل منابع عمومی به کار رفته در پژوهش را جبران کند و نقش فعالتری در رشد و توسعه جامعه ایفا کند. همزمان شکلگیری اقتصاد دانشبنیان، نقش دانش را بهعنوان عامل برجستهتر در ایجاد ارزش افزوده، خلق ثروت نسبت به عوامل سنتی تولید در اقتصاد یعنی زمین، کار و سرمایه مشخص کرده است. دانشگاه علاوه بر پژوهش و آموزش، نقش سوم دیگری را عهده دار شده است و آن مشارکت در امر توسعه اقتصادی-اجتماعی جامعه است. این تغییرات در رویکرد تخصیص منابع و نقش دانش در خلق ثروت و تغییر جهت گیری مدیریت اقتصاد منجر به رشد توجه به رویکرد تجاری سازی نتایج پژوهش ها در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی کشورهای توسعه یافته شده است و در نتیجه آن، این انتظار از دانشگاه شکل گرفت که نتایج پژوهش ها باید به شرکت های بخش خصوصی و عمومی فروخته شود تا ضمن اینکه فعالیت های پژوهشی تامین مالی شوند، منابع درآمدی دیگری برای این مراکز خلق شود. تجاری سازی به معنای تبدیل نتایج تحقیقات به محصولات، خدمات و فرآیندهایی است که میتوانند به فروش برسند. به این ترتیب، این فرآیند به کاربردی کردن نتایج تحقیق و ایجاد ارزش اقتصادی برای این نتایج تاکید دارد. در نتیجه، پرورش ايدههاي كارآفرينانه در فرآيند توسعه كسبوكار جهت ثروتزايي، ارزشزايي، بهرهگيري از فرصتها و مزيتهاي نسبي و تلفيق نوآوريها و فناوريها در راستاي پويايي اقتصادي؛ جهتدهي سرمايههاي سرگردان و هدايت جريانهاي سرمايهگذاري در كسبوكارهاي مولد و كارآفرين در چارچوب توانمندیهای دانشگاه؛ شرکای اجتماعی و دانشجویان و مدرسان؛ و جلوگيري از فرسايش كسبوكارهاي كارآفرينانه در پرتو تسهيلگريهاي مستمر و فرآيندمدار در ابعاد مشاورهاي، مالي، نهادي و غيره توصیه می شود.
پرونده مقاله
دانشگاه كارآفرين مكاني است كه مشاغل جديد در آن خلق مي شوند، اين مركز از افراد كارآفرين حمايت مي كند. اين حمايت شامل حمايت آموزشي، مالي و بازاريابي است. در چنين دانشگاهايي براي سرمايه گذاران امكاناتي فراهم مي شود تا مشكلات آن ها پيش بيني شده و از فرصت هاي بدست آمده استفا چکیده کامل
دانشگاه كارآفرين مكاني است كه مشاغل جديد در آن خلق مي شوند، اين مركز از افراد كارآفرين حمايت مي كند. اين حمايت شامل حمايت آموزشي، مالي و بازاريابي است. در چنين دانشگاهايي براي سرمايه گذاران امكاناتي فراهم مي شود تا مشكلات آن ها پيش بيني شده و از فرصت هاي بدست آمده استفاده كنند كه خود تجربه ارزشمندي در حيطه مالي و بازاريابي است. مشاغلي كه از اين دانشگاه ها بهره مند مي شوند مسلماً در توسعه فناوري جديد پيشرو خواهند بود. اين فناوري در توليد كالاها به كار رفته و منجر به بالا رفتن سطح استاندارد زندگي خواهد شد. در این بین هدف از تحقیق حاضر تبیین وضعیت حاکم بر دانشگاه كارآفرين در دانشگاه های هزارة سوم با طرح پژوهشي تجربي از طریق سیستم استنتاج فازی است. روش این پژوهش از نظر نحوهی گردآوری دادهها، روش پيمايشي و از نظر مقاصد پژوهش، کاربردی است. جامعه آماري اين تحقيق اساتید، خبرگان و مسئولین دانشگاه صنعتی بابل مي باشند. یافته ها نشان داد که از میان شاخص های مورد بررسی فقط شاخص های چندرشته ای فرارشته ای؛ چشم انداز و ماموریت دانشگاه؛ انتقال دانش و مؤلفة مركز رُشد، تأمين مالي مخاطرات در شركت هاي مشتق از دانشگاه در سطح مطلوبی بوده است، ولی سایر شاخص ها در وضعیت نامناسبی قرار دارند. باتوجه به یافته های توصیفی و تحلیلی پژوهش حاضر باید اشاره کرد که ظهور دانشگاه كارآفرين در واقع پاسخي به اهميت روزافزون دانش در نظام ملي و منطقه اي نوآوري و ادراك جديد از دانشگاه است.
پرونده مقاله
در اين مقاله نوآوري باز بهعنوان يكي از راهكارهاي افزايش بهرهوري و ایجاد مشارکت های سودآور معرفي ميشود و چالشها و مزاياي آن مورد بررسي قرار ميگيرد. در ادامه نقش دولتها در پيشبرد اهداف نوآوري باز و چگونگي سياستگذاري آن مورد مطالعه قرار ميگيرد و ارتباط نوآوري باز ب چکیده کامل
در اين مقاله نوآوري باز بهعنوان يكي از راهكارهاي افزايش بهرهوري و ایجاد مشارکت های سودآور معرفي ميشود و چالشها و مزاياي آن مورد بررسي قرار ميگيرد. در ادامه نقش دولتها در پيشبرد اهداف نوآوري باز و چگونگي سياستگذاري آن مورد مطالعه قرار ميگيرد و ارتباط نوآوري باز با فناوريهاي نوين و نقش آن در ارتباط دانشگاه و صنعت واكاوي ميشود
پرونده مقاله
این پژوهش ازنظر روش و ماهیت، ازجمله تحقیقات توصیفی- همبستگی و ازنظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر مدیران واحدهای صنعتی فعال در شهرکهای صنعتی شهرستان خرمآباد را شامل میشود که حجم آنها 160 نفر که بر اساس جدول مورگان 112 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدندکه ب چکیده کامل
این پژوهش ازنظر روش و ماهیت، ازجمله تحقیقات توصیفی- همبستگی و ازنظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر مدیران واحدهای صنعتی فعال در شهرکهای صنعتی شهرستان خرمآباد را شامل میشود که حجم آنها 160 نفر که بر اساس جدول مورگان 112 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدندکه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده و قرعه کشی، پرسشنامه، بین مدیران شاغل در این واحدها توزیع گردید. برای سنجش متغیر ویژگی های دانش، از پرسشنامه ترزا و همکاران (2006) که شامل سه بعد پیچیدگی، پارندی بودن و صریح بودن، برای سنجش نوآوری سبز از پرسشنامه سوبرامانیام ویوندت (2005) که شامل چهار بعد عملکرد نوآوری مدیریتی سبز، نوآوری فرایند سبز، نوآوری محصول سبز و نوآوری فناورانه سبز و برای سنجش متغیر استراتژی های مدیریت دانش پرسشنامه ای نیکلاس و همکاران (2011) که شامل 8 سوال و دو بعد کد و شخصی سازی است، استفاده گردید. جهت تحلیل دادهها و آزمون فرضیههای تحقیق از روش مدل یابی معادلات ساختاری با کمک نرمافزار پی ال اس استفادهشده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که ویژگی های دانش اثر مثبت و معنیداری بر نوآوری سبز و استراتژی های مدیریت دانش داشته و همچنین استراتژی های مدیریت دانش هم به صورت مستقیم و هم به صورت میانجی اثر مثبتی و معنی داری بر نوآوری سبز دارد.
پرونده مقاله
مفهوم اکوسیستم پس از ورود به حوزه مدیریت، مفاهیم زیادی را ایجاد نموده است، از جمله اکوسیستم نوآوری که یکی از پرکاربردترین آنهاست. این مفاهیم در تعریف و کارکرد به اجماع نرسیده اند و قبل از آنکه استعاره مربوطه شفاف شود، کارکردها، اهداف و وظایف خاصی بدون در نظر گرفتن رابط چکیده کامل
مفهوم اکوسیستم پس از ورود به حوزه مدیریت، مفاهیم زیادی را ایجاد نموده است، از جمله اکوسیستم نوآوری که یکی از پرکاربردترین آنهاست. این مفاهیم در تعریف و کارکرد به اجماع نرسیده اند و قبل از آنکه استعاره مربوطه شفاف شود، کارکردها، اهداف و وظایف خاصی بدون در نظر گرفتن رابطه آن با بقیه مفاهیم مشابه در نظر گرفته شده است. در این مقاله به طور خاص به مفهوم استعاره ای اکوسیستم نوآوری پرداخته شده که در ایران بسیار مورد توجه است و ساختار موجود آن با اکوسیستم کسب و کار، دانش، کارآفرینی و ... نیز ارتباط دارد. از آنجا که در عمل، انتظارات سیاستگذاران برآورده نشده، لازم است رابطه آن را با بقیه اکوسیستم ها بررسی نموده و در تعریف و بعد ساختار و سیاست های اتخاذی، تغییر رویکرد داد. بر همین اساس در این مقاله پس از بررسی روابط بین اکوسیستم های نوآوری، دانش و کسب و کار، استعاره اکوتون که از ملحقات اصلی اکوسیستم در خاستگاه خود - علوم زیستی- می باشد در علوم غیرزیستی مورد غفلت واقع شده است برای نوآوری پیشنهاد شده است. نوآوری پل ارتباطی بین دانش و کسب و کار بوده و اکوتون نوآوری مرز بین دو اکوسیستم کسب و کار و دانش است. بر همین اساس اصولی را برای سیاستگذاران در جهت بهبود نوآوری در ایران پیشنهاد شده است.
پرونده مقاله